۱۳۹۳ خرداد ۱۸, یکشنبه

محافل شادی ازدیدگاه اسلام

شرکت خدمات حقوقی مشوره دهی دادگستر






مقدمه

إنّ الحمدَ للهِ نحمَدُهُ و نستعينُهُ و نستهديهِ و نستغفرُهُ و نعوذ باللهِ مِنْ شرور أنفسِنا و مِن سيئاتِ أعمالِنا مَن يهدِهِ اللهُ فلاَ مُضِلَّ لَهُ وَ مَن يُضْلِلْ فلا هاديَ لَهُ و أشهدُ أن لا إله إلاّ اللهُ وحده لا شريكَ لهُ وأشهدُ أنَّ محمّداً عبدُهُ و رسولُهُ.
ارمغان دین برای بشر، شادی و سرور به معنای واقعی و عمیق آن می باشد. دین هم بشر را با شادی واقعی آشنا کرده و هم راه رسیدن به آن و بهره مندی کامل از آن را پیش روی او نهاده است.
خواندن دعایی با شور و حال و نمازی با حضور قلب، نجوایی شبانه و زمزمه ای عاشقانه، کمک به انسانی افتاده، نوازش یتیمی غمگین، سیر کردن گرسنه ای بینوا، دیدار وابستگان و گفت وگو با دوستی صمیمی که همگی از سفارش های دین و تعالیم پرمحتوای آن است، همان سرور و نشاطی را به دنبال دارند که دیدن بهار طرب انگیز و صبح پرلطافت و قطره ای شبنم بر رخسار گل سرخ و زمزمه جویبار و وزش نسیم روح فزا.
نگاهی گذرا به تعالیم دینی نشان می دهد که شادی و سرزندگی، از آثار ایمان است؛ زیرا اسلام، به زمینه های پیدایش شادی سفارش کرده و نشانه هایش را ستوده است. نداشتن نگرانی، اضطراب و غم و اندوه و رسیدن به اطمینان قلبی، اساس هر نوع شادی است و این ممکن نیست؛ مگر با ایمان به قدرت مطلقی که سرچشمه همه نیکی هاست. به همین دلیل، عمیق ترین و عالی ترین شادی ها و سرورها، از آنِ مردان پاک سیرت و آشنا با خداوند است.
«اگر مردم از فضیلت شناخت خداوند متعال آگاه بودند، چشمان خود را به بهره های مادی که خداوند به دشمنانش بخشیده، نمی دوختند و دنیای آنها در نظرشان، از چیزی که زیر پا لگد می کنند، بی ارزش تر بود و از شناخت خداوند، چنان لذت می بردند که گویا پیوسته در باغ های بهشت با دوستان خدا، همنشین و همراهند».
در دین اسلام، دستورهای فراوانی برای ایجاد شادی و سرور، وارد شده است. در روایت در این باره، چنین آمده است: (تبسمک علی وجه اخیک صدقه)[1] «با رویی گشاده، با برادران ملاقات کن». «هر مسلمانی که مسلمانی را ببیند و او را مسرور کند، خداوند را شاد کرده است. «در بهشت خانه ای است به نام خانه شادی که تنها کسی که یتیمان و بچه ها را خوشحال کند، به آن داخل می شود».
بوی خوش، عامل مهم شادمانی و بوی بد، عامل ناامیدی و افسردگی است. در روایات اسلامی توجه ویژه ای به استفاده از عطر و بوی خوش شده است و خوشبو بودن، از ویژگی های پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله و از سنت های آن حضرت شمرده شده است.
رنگ روشن، شادی آفرین است و در دین نیز به پوشیدن لباس های روشن و به ویژه سفید، توجه زیادی شده است و در حال نماز، بر پوشیدن لباس سفید تأکید شده و پوشیدن لباس سیاه در این حال، مکروه شمرده شده است. در اسلام، آراستگی ظاهری، امتیازی برای فرد و یکی از نشانه های ایمان شمرده شده است. هر مسلمان مؤمنی از کودکی با حدیث «النظافة من الایمان»، آشناست. نقش آراستگی ظاهر، در آرامش و نشاط روحی و ایجاد شادی و انبساط فردی و اجتماعی، انکارناپذیر است.
کار، جوهر آدمی و نشانه حیات اوست و انسان تنبل، بهره اش از زندگی اندک و سلامتی اش در معرض خطر و شادابی اش برباد است. کار و تلاش، از انحرافات و لغزش ها جلوگیری می کند و زمینه بسیاری از مفاسد اخلاقی و اجتماعی را از بین می برد و بر شادی و نشاط می افزاید. در روایات اسلامی به حدی بر اهمیت کار و تلاش در راه کسب روزی حلال و تأمین هزینه های زندگی تأکید شده که انسان غرق در شگفتی و حیرت می شود.
سیر و سفر در شهرها و سرزمین های مختلف و گشت و گذار در طبیعت و دیدن منظره های زیبا و آشنایی با آداب و رسوم ملت ها، گذشته از فایده های فراوان مادی و معنوی، آدمی را از افسردگی می رهاند و به سلامتی جسم و روان و ایجاد شادابی کمک شایانی می کند. از این رو، دین مقدس اسلام، مردم را بسیار بدان سفارش کرده است و تعبیر «سیروا فی الارض» را در آیات متعددی از قرآن می توان یافت.
شادمانی تنها در لذت های مادی گذرا خلاصه نمی شود؛ شادمانی واقعی در نزدیک شدن به هدف والای آفرینش و آراسته شدن به خصلت های انسانی و الهی است.
بنابراین، لذت و خوشی، تنها با عوامل مادی به دست نمی آید و عوامل معنوی نیز در ایجاد شادی مؤثرند. گاهی انجام کارهایی که عادتاً باید لذت بخش باشند، نه تنها لذتی به انسان نمی بخشد، بلکه عذاب وجدان و تشویش روحی نیز می آورد؛ زیرا روح و وجدان، آماده لذت بردن نیستند. غذای لذیذ، رابطه جنسی و خانه بسیار زیبا، اگر حرام و نامشروع و غیر معقول باشند، برای انسان سالم و طبیعی، تلخ و ناگوار می باشند.
پرهیز از گناه در بیشتر مواقع، پرهیز از لذت های مادی سطحی است؛ ولی در عین حال، شادی آور است؛ زیرا روح آدمی به گونه ای است که گاه از پرهیز و ریاضت معقول سرخوش می شود. ارضای تمایلات به هر صورت و در هر شرایط، شادی آور نیست و گاهی پرهیز از لذت، لذت بخش تر از نیل به لذت است.





فصل اول

گونه‌های مباح تفریحی و سرگرمی از نظر اسلام در مراسم عروسی

اما برادر و خواهر مسلمانم در اینجا نمونه‌هایی از سرگرمی‌ها و تفریحات مباحی که دین اسلام مقرر نموده، عرض می‌نمایم تا اگر خواستی، می‌توانی در مراسم عروسی و شادی از آن استفاده نمایی.
-   آوازه‌خوانی و اجرای سرود با لحن  به‌شرطی که مضمون آن از زشتی و دشنام عاری باشد و همراه ساز نباشد.
-   آوازه‌خوانی و ترانه‌سرایی همراه با دف ساده و به‌دور از آلاتی که به دف می‌آویزند.
-   خودآرایی و زیبانمایی که بعضی خانمها در مراسم شادی، سر و وضع خود را مرتب و منظم می‌نمایند در صورتی که معتدل باشد و مکان، زنانه باشد که نامحرم حضور نداشته باشند، اشکالی ندارد.
-   آرایش‌و زینت با وسایل آرایشي جدید به نحوی که تشبیه به کفّار و فاسقین و منحرفین نباشد، ایرادی ندارد.
-   رقص و پایکوبی دسته‌جمعی بدون اختلاط زن و مرد و لاابالی‌گری، مخنّث‌گرایی. چرا که اینگونه رقصهای جمعی و گروهی موجب برانگیختن عزّت و روحیه حماسی می‌شود.[2]
-   مسابقات اسب‌سواری و تیراندازی، نیزه‌پرانی و شمشیر چون اینها شیوه‌های آموزش شجاعت، قهرمانی و دلیری است. و بازی‌های ورزشی هنرهای نظامی باعث نیرومندی جسم، کسب مهارت و رشد قابلیت‌ها است.
-   خوش‌طبعی، بذله‌گویی، گفتن لطیفه، جک [خنده‌آور] و ... به‌شرطی که مشتمل بر دروغ نباشد و آبرو و شخصیت شخصی تحقیر و خدشه‌دار نشود [توازن و تعادل رعایت گردد].
-   نمایش فیلم‌های هدفمند و سازنده که سرگذشت و هنرنمایی‌های قهرمانان گذشته را به نمایش می‌گذارد و موجب خدمت اسلام و اصلاح اخلاق انسان می‌شود.
-   ذبح حیوانات و تدارک ولیمه با گوشت آنها که از سنت‌های نکاح است. و دیگر گونه‌های مباح که شرع اسلام مقرر فرموده است، اشکالی ندارد. پس باید دشمنان اسلام آگاه باشند و بدانند که مسلمانان در مناسبتهای شادی و مجالس عروسی، خشک‌طبع، درون‌گرا و خودخواه و خشن نیستند. بلکه مسلمانان قومی هستند که در هنگام شادی، شادمان و شادی‌کنان و در وقت خوشی، شاد و با نشاط و سرحال‌اند. اما موقع مواجهه با مشکلات جدّی و مصمم‌اند و مردانه در صحنه حاضر می‌شوند!!
این است معنای توازن و تعادل و قرار دادن هر چیز سرجای خودش در زندگی...!
جای دارد تا دراین تک نوشتار ازدواج و فلسفه آن را مورد بحث قرار دهیم.
فلسفه ازدواج
دانستیم که وجود زن جهت آسایش و آرامش مرد، و همچنین برای ابقاء نسل بشر امریست لازم، البته از این نکته نباید غافل باشیم که این اطمینان و توالد و تناسل, در صورتی میسر است که تعلق و رابطة مرد و زن با نکاح شرعی و ازدواج دائم باشد و حجاب شرعی در محیط خانواده حاکم باشد، در ممالکی که انسان‌ها برخلاف قوانین اسلامی , روش‌های حرام و ناجایز را ترویج داده اند، اگر کاملاً بررسی نمائیم, می‌بینیم که در زندگی آنان سکون و راحت قلبی وجود ندارد، بدیهی است که در زندگی بهیمیت سکون وجود ندارد، در زندگی زناشوئی این نیز لازم است که طرفین حقوق همدیگر را مراعات نمایند، ورنه بر اثر بروز اختلافات، سکون و اطمینان خاطر, از خانواده برچیده خواهد شد و تنفر و انزجار جای آن را خواهد گرفت , که سرانجام طلاق و جدائی را به دنبال دارد، و تنها حجاب اسلامی است که احساسات و عواطف زوجین را به خودشان منحصر می‌سازد و دوستی و الفت، صفا و صمیمیت را به ارمغان می‌آورد.[3]
یکی دیگر از انعامات خداوندی این است ,که این حقوق تنها حیثیت شرعی و قانونی بودن را ندارند، بلکه خداوند آنها را طبعی و وجدانی نیز قرار داده است، چنانکه بین مادر و پدر و فرزند آنچنان محبت فطری موجود است که مادر و پدر، فرزند خویش را از جان‌شان بیشتر محافظت می‌نمایند و در قلوب اولاد, نیز همان محبت و الفت بودیعت نهاده شده است؛ این ارشاد خداوند که می‌فرماید: ﴿Ÿ@yèy_ur Nà6uZ÷t/ Zo¨Šuq¨B ºpyJômuur﴾.[4] به همین مطلب اشاره دارد؛ یعنی تعلق زوجین با همدیگر فقط قانونی و شرعی نیست، بلکه قلوب‌شان نیز با محبت و رحمت با یکدیگر وابسته است.
ودّ و مودت، یعنی دوستی و حاصل آن محبت و الفت است، در اینجا خداوند دو کلمه را اختیار فرمود: 1- مودت. 2- رحمت، غالباً مودت به جوانی تعلق دارد، چون این زمانی است که خواهشات، طرفین را بر محبت و الفت مجبور خواهند کرد، و زمان پیری که این شوق و علاقه نابود می‌گردد، طبیعتاً رحمت و ترحم جای آن را خواهد گرفت([5]).
تأخیر ازدواج کار مشروعی نیست، و خداوند یکی از راه‌های مبارزه با فحشاء را ازدواج دانسته و با صراحت تمام به آن دستور می‌دهد، چنانکه می‌فرماید: ﴿(#qßsÅ3Rr&ur 4yJ»tƒF{$# óOä3ZÏB tûüÅsÎ=»¢Á9$#ur ô`ÏB ö/ä.ÏŠ$t6Ïã öNà6ͬ!$tBÎ)ur 4 bÎ) (#qçRqä3tƒ uä!#ts)èù ãNÎgÏYøóムª!$# `ÏB ¾Ï&Î#ôÒsù 3 ª!$#ur ììźur ÒOŠÎ=tæ ÇÌËÈ.[6] «مرد بی‌همسر و زن بی‌شوهر را به نکاح بدهید، و نیز از غلامان و کنیزان آنهائی را که نیکوکارند، اگر فقیر باشند خداوند از فضل خویش آنان را غنی می‌گرداند، خداوند رحمتش وسیع و نسبت به آینده دانا است».
هرگاه پسران و دختران جوان قبل از ازدواج ، با همدیگر تماس و برخورد داشته باشند، قوة شهوانی آنان را وادار می‌کند تا باهم دوست شوند. و به هر طریق ممکن غریزة شهوانی خویش را ارضاء نمایند، خداوند جهت رهایی از این مرض مهلک و نجات خانواده و جامعه از این هلاکت، آنها را به ازدواج دستور می‌دهد و می‌فرماید: اگر کسی پیش شما پیغام دامادی فرستاد، چنین تصور ننمائید که این شخص فقیر و نادار است، زیرا خداوند قادر است که آنان را از فضل خویش توانگر بگرداند.
پیامبر گرامی اسلامی r نیز به نوبة خود بر این امر تأکید نموده، می‌فرماید: «إِذَا جَاءَكُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ دِينَهُ وَخُلُقَهُ فَزَوَّجُوْهُ إِلاَّ تَفْعَلُوا تَكُنْ فِتْنَةٌ فِى الأَرْضِ وَفَسَادٌ كَبِيْرٌ»([7]) «زمانی که شخصی پیش شما آمد که دین و اخلاقش مورد رضایت شما بود او را داماد کنید، اگر چنین نکنید فتنه و فساد بزرگی در زمین برپا می‌گردد» از این حدیث چنین برمی‌آید, که تأخیر در ازدواج به هر علتی که باشد نقش بزرگی در مفاسد اجتماعی دارد و تنها راه مبارزه با آن ازدواج می‌باشد، کسانی که از این دستور سرپیچی می‌کنند، باید منتظر فساد در خانواده خویش باشند.[8]
ازدواج از ديدگاه قرآن کریم
ازدواج از نظر قرآن يك زندگي مشترك انساني است كه از لحاظ فردي و اجتماعي داراي مقام و ارزش فراوان مي باشد. در موقعيت درست و صحيح خود، ازدواج يك واجب اجتماعي است تا از انقراض بشر جلوگيري كند. علاوه بر اين با ازدواج بين زن و شوهر، رابطة اطمينان و آرامش بوجود مي آيد و قلبها آرام مي گيرد.
يكي از پايه هاي محكم و استوار براي دوام مهر و محبت و آرامش در بين زن و شوهر، كفائت و وجود تناسب تربيتي و اخلاقي در بين  آنان است. در اين مورد خداوند مي فرمايد: «زنان ناپاك براي مردان ناپاك هستند و مردان ناپاك براي زنان ناپاكند و زنان پاك متعلق به مردان پاكند و مردان پاك متعلق به زنان پاكند».[9]
از طرف ديگر زندگي زناشويي و خانوادگي يك زندگي مشترك و اجتماعي است و هر اجتماعي لازم است كه رئيسي داشته باشد و الا هر كس بنابر آرزو و سليقة فردي كه در برخي موارد با ديگران متفاوت است اقدام به كار مي كند و اين امر باعث هرج و مرج و بي نظمي مي گردد. درحالي كه اگر رئيسي داشتند از اين اختلاف جلوگيري مي شد و چه كسي بهتر از يك مرد سالم مي تواند در خانه رياست را بر عهده بگيرد، زيرا او آگاهتر به مصالح خانواده مي باشد، به اين خاطر خداوند متعال در آية 34 سورة نساء مي فرمايد: «زناني كه از سركشي و نافرماني آنها بيم داريد پند و اندرزشان بدهيد و اگر مؤثر واقع نشد از همبستري با آنان خودداري كنيد و بستر خويش را جدا كنيد و با ايشان سخن مگوييد (اگر باز هم مؤثر واقع نشد) آنان را تنبيه كنيد آنگاه اگر (در امر مشروع) از شما اطاعت كردند (ترتيب تنبيه سه‏گانه را مراعات كنيد و از اخف به اشد نرويد و جز اينها راهي ديگر) را براي تنبيه آنها مجوييد».[10]
ازدواج در پرتو احادیث نبوی(ص)
در احادیث شریف ازدواج به عنوان اولین و بهترین راه عفت و سلامت جامعه مورد تأکید قرار گرفته است،‌که نمونه های از آن از نظر خوانندگان می گذرد:
«یا معشر الشباب من استطاع منکم البائه فلیتزوج فانه اغض للبصر احصن للفرج».[11]
سعید بن جبیرt می فرماید:‌عبداله بن عباسt از من پرسان کرد ازدواج کرده ای؟ گفتم خیر. فرمود: «تزوج فان خیر هذاالامة کان اکثرها نساء یعنی نبیr». ازدواج کنید زیرا بهترین این امت از همه بیشتر ازدواج کردند. منظورش پیامبرr بود.
آ



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

شرکت خدمات حقوقی ومشوره دهی دادگستر