شرکت خدمات حقوقی مشوره دهی دادگستر
مقدمه
الحمد لله ربِّ العالمين، الذي بعث محمداً رحمةً
للعالمين وأرسله بالحق بشيراً ونذيراً إلی المكلَّفين
لهدايَتِهم
چه عظمتی، چه مقامی،
او [پیامبر] چه دعایی را ورد کرده بود که طلسم مادی دنیا را شکست. او با چه زبانی
از خدا خواسته بود که درهای آسمان به فراخی بر او گشوده شدند، چگونه ایستاده بود
که همۀ خفتگان بیدار شدند، راه را چگونه قدم برداشته بود که همۀ خارهایش گل شدند و
راستی این نسیم عنبرین از کجا وزید که بوی جانپرور آن مشام انسانها را مست و عاشق
خود کرد.
چه عاملی باعث شد که
به سرعت دین او جهانگیر شود و نام مقدسش بر سر زبانها چون عسل شیرین و خاک پای او
توتیای چشم انسانها گردد.
چه انگیزهیی باعث شد
که آنانی که تشنۀ خون او بودند به سرعت به دین او روی آورند، و چون پروانههای
عاشق و مرغان بیجان، کلام او را آویزه گوش، و جان فدایش کنند و شمشیرهایی که قصد
جان او را کرده بودند در نیام شده و گردن دشمنانش را قلم کنند، پاسخ و رمز این
چراها در دو کلمه است، گذشت و یکرنگی.
پیامبرص با بعثت خویش دنیایی
را دگرگون ساخت و دنیایی تازه آفرید که در آن به انسانها عدل و عدالت و برقراری
دوستی و مودت و آزادی و برابری را آموخت، دنیایی را آفرید که تماشاگران را مات و
مبهوت خویش نمود و باعث گردید تا پایههای ظلم و بیعدالتی و اخلاق زشت و نکوهیده
این جهان محو شد، او به انسانها کرامت و عزت آنها را یادآوری نمود، و هنگامی که به
حقیقت وجود ارزش خودشان پی بردند بر آن شدند تا جهانی را از ظلم و ستم برهانند و
موفق به این کار نیز شدند.
چندين قرن به عقب بر
مي گرديم و صفحات گذشته تاريخ را ورق ميزنيم، به مطالعه آن مي پردازيم و درباره
آنچه در لابلاي صفحات تاریخ نوشته شده، فكر ميكنيم و از طریق حروف و كلمات، براي
ديدار رسول اللهص به خانه اش ميرويم؛ به خانه اش وارد مي شويم تا اوضاع و
احوالش را از نزديك ببينيم و سخنانش را بشنويم. فقط يك روز در خانه نبوت مي مانيم
تا از درسها و اندرزهايش استفاده كنيم و از سخنان و اعمالش، مستفيض شويم.
امروزه دروازههاي
شناخت به روي مردم باز شده است؛ چرا که بسيار مطالعه مي كنند و توسط كتاب، نشریات،
فيلم و مستندهاي تلويزيوني به ديدن شرق و غرب دنيا مي روند. در حالي كه ما،
سزاوارتریم كه به ديدن خانه نبي اكرمص برويم و به معارف و مشاهداتمان
بطور جدي عمل كنيم و چون وقتمان، كم است، فقط به موضوعات خاصي در خانه اش مي پردازيم
شايد بتوانيم خود و خانه هايمان را اصلاح نماييم.
برادر و خواهر
مسلمانم! ما تنها به خاطر شنيدن آنچه از ديدگانمان پنهان مانده است و به منظور
شناختن حال گذشتگان، سالها و قرنها به عقب بر نمي گرديم؛ بلكه با خواندن سيرت رسول
اكرمص و پيروي از سنتش و
گام نهادن در راه آن حضرتص به عبادت خدا مي پردازيم و از دستور خداوندU مبني بر محبت
به رسول اللهص اطاعت مي كنيم. يكي
از مهمترين علامات محبت به آن حضرتص، اطاعت از دستوراتش و اجتناب از منهياتش و تصديق
سخنانش مي باشد. خداوند U مي فرمايد: ﴿ö@è% bÎ) óÌÊÈ [آل عمران:31].
يعني: «بگو: اگر شما خدا را
دوست داريد، از من پيروي كنيد. در اين صورت خدا شما را دوست مي دارد و گناهان شما
را مغفرت مي كند و خداوند، بخشنده و مهربان است».
و در جايي ديگر مي
فرمايد: ﴿
يعني: «براي كساني كه به خدا
و روز قيامت اميد دارند و خداوند را زياد ياد ميكنند، شخص رسول خدا، الگوي خوبي
است».
خداوند متعال، مسأله
اطاعت و پيروي از رسول اكرمص را در حدود چهل آيه از قرآن، مطرح كرده است و در
روز قيامت هيچ راه سعادت و نجاتي جز پيروي از رسول خداص وجود ندارد.
﴿
يعني: «هر كس از خدا و
پيامبرش اطاعت كند، خداوند او را به باغهايي از بهشت وارد مي كند كه در آنها نهرها
جاري است و آنان جاودانه در آن باغها مي مانند و اين، رستگاري بزرگي است. و هر كس
از خدا و پيامبرش نافرماني كند و از مرزهاي خدا تجاوز نمايد، خداوند او را وارد
آتش مينمايد».
همچنين پيامبر اكرمص دوستي اش را يكي از
عوامل دستيابي به حلاوت ايمان، معرفي نموده و فرموده است: «ثَلاثٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ فَقَدْ
وَجَدَ لَهُنَّ حَلاوَةَ الإِيمَانِ: أَنْ يَكُونَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَحَبَّ إِلَيْهِ
مِمَّا سِوَاهُمَا». يعني: «هر كس، سه خصلت داشته
باشد، شيريني ايمان را مي چشد: اول اينكه خدا و رسولش نزد او از ساير چيزها
محبوبتر باشند؛...».
در حديثي ديگر آن حضرتص فرموده است: «لاَ يُؤْمِن أَحَدكُمْ حَتَّى
أَكُون أَحَبّ إِلَيْهِ مِنْ وَالِده». [بخاري و مسلم].
يعني: «سوگند به ذاتي كه جانم
در دست اوست، هيچيك از شما تا زماني كه من، نزد او از پدر و فرزندش، محبوبتر
نباشم، مؤمن به شمار نميرود».
علاوه بر آن، سيرت
رسول اللهص سيرتي گهربار و پاك
است كه از آن درس ميگيريم و بر اساس آن حركت ميكنيم.
شكل و شمايل پيامبرص
به خانه نبي اكرمص نزديك ميشويم و در
ميزنيم تا به ما اجازه ورود بدهد؛ لحظاتي خيالمان را با کسانی رها کنیم كه پيامبر
اكرمص را ديده اند تا آن
حضرتص را براي ما طوري
توصيف كنند كه گويا او را مي بينيم و بدين سان سيما و چهره خندانش را بشناسيم.
براء بن عازبt ميگويد: خلقت
و چهره نبي اكرمص از همه مردم زيباتر بود، نه بسيار بلند و نه بسيار كوتاه
بود. [روايت بخاري]
و در روايت ديگر مي
فرمايد: نبي اكرمص فردي چهارشانه بود، شانه هايش از يكديگر فاصله
داشتند. موهايش تا نرمه گوشهايش مي رسيد؛ او را در حله اي قرمز رنگ
ديدم و هرگز كسي زيباتر از او نديدم». [روايت بخاري]
ابواسحاق سبيعي مي
گويد: مردي از براء بن عازبt پرسيد: آيا چهره رسول اللهص مانند شمشير بود؟
گفت: نه، بلكه ماننده ماه بود. [روايت بخاري]
انسt مي گويد:
هيچگونه ديبا و ابريشمي و هيچ چيز ديگري، نرمتر از كف دست رسول اللهص لمس نكرده ام و
همچنين هيچ بويي خوشبوتر از بوي رسول خداص به مشامم نرسيده است.
[بخاري و مسلم]
يكي از ويژگيهاي آن
حضرتص، شرم و آزرم بود، تا
جايي كه ابوسعيد خدريt مي گويد: پيامبر اكرمص از دوشيزگان زير
چادر، شرم و حياي بيشتري داشت و هرگاه چيزي را ميديد كه مورد پسندش واقع نميشد،
ما، آن را از چهرهاش ميفهميديم. [روايت بخاري]
آنچه گفته شد، مختصري
از شمايل و اخلاق رسول خداص بود. ولي بايد دانست كه خداوند، خلقت و اخلاقي
كامل به آن حضرتص عنايت كرده است.
خانه هر فرد، ملك
حقيقي اوست كه خوش رفتاري، ادب، حسن معاشرت و اصالت او، در آن آشكار مي شود. او،
در خانه و پشت ديوارها قرار دارد و هيچکس او را نمي بيند و با خادم و همسرش بدون
هيچگونه تكلف و تعارفي بر اساس سرشت اصلي خود رفتار مي كند. او این رویه را در
حالی دارد که همه كاره اين خانه است و تمام زيردستانش افراد ضعيفي هستند. اكنون
رهبر و معلم اين امت را ببينيم كه با وجود جايگاه و منزلت بالايي كه از آن
برخوردار است، در خانهاش چگونه رفتار ميكند. از عايشه
صديقهل پرسيدند: رسول اللهص در خانه چه كار مي
كرد؟ گفت: بشري مانند ساير افراد بشر بود. لباسش را مي دوخت، گوسفندانش را مي
دوشيد و خودش كارهايش را انجام ميداد. [روايت احمد و ترمذي]
او نمونه توضع و
فروتني بود؛ تكبر نميكرد، به ديگران دستور نمیداد که كارهايش را انجام دهند و در
كارهاي خانه مشاركت مينمود و كمك خوبي براي خانوادهاش
بود. مشاهده ميكنيم كه همه اين كارها را برگزيده فرزندان آدم انجام ميدهد. بله!
در خانهاي كه نور اين دين از آنجا نورافشاني مي كند، حتي آن مقدار خوراكي هم وجود
ندارد كه رسول اكرمص را سير كند.
نعمان بن بشيرt كه درباره نبي
اكرمص سخن ميگفت، فرمود:
«پيامبر شما را در حالي ديدم كه خرماي خشكي هم نمي يافت كه شكمش را سير كند». ]روايت مسلم[
عايشهل ميگويد:
«ما اهل بيت محمدص يك ماه آتش روشن نميكرديم؛ غذاي ما، آب و خرما بود».
[روايت بخاري]
همچنين هیچ چيز، نبي
اكرمص را از عبادت باز نمیداشت؛
هرگاه نداي حي علي الصلاة و حي علي الفلاح را ميشنيد، به سرعت اجابت ميكرد
و دنيا را پشت سر ميگذاشت.
اسود بن يزيد مي گويد:
از عايشه پرسيدم: نبي اكرمص در خانه چكار ميكرد؟ گفت: «در خدمت خانوادهاش
بود. به محض اينكه صدای اذان را ميشنيد، بيرون ميرفت». [روايت بخاري]
درباره نبي اكرمص نقل نشده كه يكي از
نمازهاي فرض را در خانه خوانده باشد مگر هنگامي كه بيمار شد و تب او شدت گرفت و
نتوانست از خانه بيرون برود و آن هم در بيماري وفاتش بود.
رسول خداص با وجود مهرباني و
شفقتي كه نسبت به امتش داشت، درباره كساني كه نماز جماعت را ترك میكنند، الفاظ
تندي به كار برد و فرمود: «لَقَدْ هَمَمْتُ أَنْ آمُرَ بِالصَّلاَةِ فَتُقَامَ ثُمَّ آمُرَ رَجُلاً
فَيُصَلِّىَ بِالنَّاسِ ثُمَّ أَنْطَلِقَ مَعِى بِرِجَالٍ مَعَهُمْ حُزَمٌ مِنْ حَطَبٍ
إِلَى قَوْمٍ لاَ يَشْهَدُونَ الصَّلاَةَ فَأُحَرِّقَ عَلَيْهِمْ بُيُوتَهُمْ». [روايت
بخاري و مسلم]
يعني: «تصمیم گرفتم دستور دهم
تا نماز، اقامه گردد، سپس به مردي دستور دهم تا براي مردم امامت دهد، آنگاه گروهي
را با دسته هاي هيزم با خود ببرم و كساني را كه به نماز جماعت نمي آيند، با خانه
هايشان آتش بزنم».
بايد توجه داشت كه
حديث فوق اهميت نماز جماعت را ميرساند. همچنين نبي اكرمص فرمود: «مَنْ سَمِعَ النِّدَاءَ فَلَمْ
يُجِبْ فَلاَ صَلاَةَ لَهُ إِلاَّ مِنْ عُذْرٍ». [ابن ماجه و ابن حبان].
يعني: «هر كس صدای اذان را
بشنود و اجابت نكند، نمازش پذيرفته نمي شود مگر اينكه عذري داشته باشد».
قابل يادآوري است كه
علما، فقط ترس و بيماري را عذر دانستهاند.
اينك كجا هستند كساني
كه كنار همسرانشان ، نماز مي خوانند و مساجد خدا را ترك كرده اند؟ آيا آنها
معذورند؟!.
حركات و سكنات هر شخص،
دليل ميزان عقل و كليد قلبش ميباشد.
ام المؤمنين عايشهل
دختر ابوبكر صديقt بهترين شخصي
است كه اخلاق نبي اكرمص را معرفي ميكند و آن حضرتص را دقيقتر از ديگران توصيف مينمايد؛
چراكه او در موقعیتها و حالتهاي مختلف از قبیل خواب، بيداري، بيماري، صحت، خوشی و
خشم رسول خداص
در كنار
ايشان بود.
ام المومنين عايشهل ميگويد:
«لَمْ يَكُنْ رَسُولُ اللَّهِص فَاحِشاً وَلاَ مُتَفَحِّشاً
وَلاَ صَخَّاباً فِي الأَسْوَاقِ وَلاَ يُجْزِى بِالسَّيِّئَةِ مَثْلَهَا وَلَكِنْ
يَعْفُو وَيَصْفَحُ ». [روايت احمد]
يعني: «رسول خداص نه اخلاق ناسزاگويي
داشت و نه ناسزا ميگفت. همچنين در بازارها سر و صدا نميكرد و بدي را با بدي، پاسخ نميداد.
بلكه عفو و گذشت مينمود».
اخلاق نبي اين امت،
اين نعمت بزرگ الهي را نوه اش حسينt براي ما توصيف ميكند. وی ميگويد: از پدرم
درباره رفتار نبي اكرمص با دوستانش پرسيدم. گفت: پيامبر خداص هميشه شاداب بود؛
اخلاق نرمي داشت، متواضع و فروتن بود؛ فرد خشنی نبود كه سر و صدا راه بيندازد و یا
به شدت متنفر شود؛ بلكه اگر به خوردن چيزي تمايل نداشت، بدون اعلام تنفر، نمي
خورد. فردي كه نزد او مي آمد، نااميد برنمي گشت و متضرر نميشد. از سه چيز، نفسش
را آزاد كرده بود: ريا، حرف زدن زياد و كارهاي بيهوده؛ مردم را هم از سه چيز آزاد
كرده بود: هيچكس را مذمت نميكرد، عيبش را بيان نمي نمود و به دنبال آبرويش نبود.
تنها درباره چيزي سخن ميگفت كه اميد ثواب داشت. هنگامي كه سخن ميگفت، حاضران،
سكوت ميكردند طوريكه گويا بر سرشان پرندهای نشسته است و چون او سكوت مي نمود،
آنان، صحبت مينمودند؛ صحابه نزد وي جر و بحث نميكردند؛ اگر كسي نزد وي سخن ميگفت،
بقيه سكوت مینمودند تا سخنش پايان يابد. از آنچه كه آنان ميخنديدند، آن حضرتص نيز ميخنديد؛ از
آنچه آنان، تعجب ميكردند، او نيز تعجب ميكرد و اگر فرد بيگانهاي با خشونت سخن
ميگفت و يا مطلبي را آنچنان ميپرسيد كه صحابه قصد تنبیه آن شخص را میکردند، او،
صبر پيشه مينمود و ميفرمود: «هرگاه نيازمندي را ديديد، به او كمك كنيد».
به ارزشهاي اخلاقي و
خصلتهاي پاك نبي اين امت يكي پس از ديگري فكر كنيد و به گوشهاي از آنها عمل
نماييد و سعي كنيد كه بهرهاي از آنها داشته باشيد؛ زيرا خير و نيكي فراوانی در
آنها نهفته است.
يكي از عاداتش، اين
بود كه به اطرافيانش امور ديني را آموزش میداد؛ چنانكه در يكي از جلساتش فرمود:
«مَنْ مَاتَ وَهْوَ يَدْعُو
مِنْ دُونِ اللَّهِ نِدًّا دَخَلَ النَّارَ». [روايت بخاري]
يعني: «هر كس، در حالی بمیرد
كه کسی جز خداوند را صدا مي زند، وارد آتش ميشود».
همچنين فرمود: «الْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ
مِنْ لِسَانِهِ وَيَدِهِ وَالْمُهَاجِرُ مَنْ هَجَرَ مَا نَهَى اللَّهُ عَنْهُ». [روايت بخاري و مسلم]
يعني: «مسلمان ـ حقيقي ـ كسي
است كه مسلمانان، از دست و زبانش سالم بمانند و مهاجر حقيقي كسي است كه آنچه را
خداوند، نهي كرده است، ترك كند».
و فرمود: «بَشِّرِ الْمَشَّائِينَ فِى
الظُّلَمِ إِلَى الْمَسَاجِدِ بِالنُّورِ التَّامِّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ». [روايت ترمذي]
يعني: «كساني را كه در
تاريكيها به سوي مساجد مي روند، به نوری کامل در روز قيامت بشارت بده».
و فرمود: «جَاهِدُوا الْمُشْرِكِينَ بِأَمْوَالِكُمْ
وَأَنْفُسِكُمْ وَأَلْسِنَتِكُمْ». [روايت ابوداود]
يعني: «با مال و جان و زبان
خود، با مشركين مبارزه كنيد».
و نیز فرمود: «إِنَّ الْعَبْدَ لَيَتَكَلَّمُ بِالْكَلِمَةِ، مَا يُتَبِّنُ فِيهَا،
يَزِلُّ بِهَا فِى النَّارِ أَبْعَدَ مَا بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ». [روايت
بخاري و مسلم]
يعني: «بنده بدون فكر و
انديشه، سخني به زبان ميآورد و آن سخن باعث ميشود كه در عمقي دورتر از فاصله
مشرق و مغرب در آتش سقوط كند».
«إِنِّى لَمْ أُبْعَثْ لَعَّانًا وَإِنَّمَا بُعِثْتُ
رَحْمَةً». [روايت مسلم].
يعني: «من مبعوث نشده ام تا
مردم را نفرين كنم؛ بلكه به عنوان رحمت براي مردم مبعوث شده ام».
عمر بن خطابt مي گويد: رسول
اللهص فرمود: «لاَ تُطْرُونِى كَمَا أَطْرَتِ
النَّصَارَى ابْنَ مَرْيَمَ». [روايت بخاري و مسلم]
يعني: «در تعريف و تمجيد من
افراط نكنيد، آنطور كه نصاري درباره فرزند مريم ـ عيسي ـ افراط كردند».
جندب بن عبداللهt ميگويد:
شنيدم كه نبي اكرمص پنج روز قبل از وفاتش فرمود: «إِنِّى أَبْرَأُ إِلَى اللَّهِ أَنْ يَكُونَ لِى مِنْكُمْ
خَلِيلٌ؛ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى قَدِ اتَّخَذَنِى خَلِيلاً كَمَا اتَّخَذَ إِبْرَاهِيمَ
خَلِيلاً، وَلَوْ كُنْتُ مُتَّخِذًا مِنْ أُمَّتِى خَلِيلاً لاَتَّخَذْتُ أَبَا بَكْرٍ
خَلِيلاً؛ أَلاَ وَإِنَّ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ كَانُوا يَتَّخِذُونَ قُبُورَ أَنْبِيَائِهِمْ
مَسَاجِدَ، أَلاَ فَلاَ تَتَّخِذُوا الْقُبُورَ مَسَاجِدَ؛ إِنِّى أَنْهَاكُمْ عَنْ
ذَلِكَ». [روايت مسلم]
يعني: «من به خدا پناه مي برم
از اينكه كسي از شما را به عنوان دوست صميمي انتخاب كنم؛ زيرا خداوند همانگونه كه
ابراهيمu را به عنوان
خليل (دوست ويژه) انتخاب كرد، مرا نيز به عنوان خليل انتخاب نمود، و اگر من از
ميان امتم كسي را به عنوان دوست صميمي انتخاب مي كردم، ابوبكر را بر مي گزيدم.
آگاه باشيد كه امتهاي گذشته، قبرهاي پيامبرانشان را مسجد قرار دادند. مواظب باشيد
كه قبرها را مسجد قرار ندهيد؛ زيرا من، شما را از اين كار منع مينمايم».
در اجتماع كوچك
خانواده، اين همسر است كه اساس و پايه آن را تشكيل مي دهد و به آن آرامش ميبخشد
و دوستي و محبت به ارمغان ميآورد.
رسول اللهص فرموده است: «إِنَّ الدُّنْيَا كُلَّهَا
مَتَاعٌ، وَخَيْرُ مَتَاعِ الدُّنْيَا الْمَرْأَةُ الصَّالِحَةُ»و [سنن نسائي]
يعني: «دنيا، سراسر متاع است
و بهترين متاع دنيا، همسر نيك است».
يكي از موارد
خوشرفتاري رسول خداص را در برخورد خوب با همسرانش مشاهده ميكنيم. چنانكه رسول
رحمتص نام ام المؤمنين
عايشه رضي الله عنها را ترخيم مينمايد و بشارتي به او ميدهد كه دلها را به هيجان
ميآورد و ميفرمايد: «اي عايش! اين، جبرئيل است كه به تو سلام ميرساند». [روايت
بخاري و مسلم]
فراتر از اين، پيامبر
امت، آن كاملترين انسان از نظر اخلاق و بزرگترين فرد از نظر جايگاه و منزلت، در
خوش اخلاقي، تواضع و فروتني و شناخت گرايشهاي عاطفي و رواني همسرش، شگفتي ميآفريند
و طوري با وي برخورد ميكند كه هر زني ، آن را ميپسندد.
عايشهل ميگويد:
«در دوران عادت ماهيانه آب مينوشيدم؛ سپس ظرف آب را به نبي
اكرمص ميدادم. رسول خداص دهانش را همان جايي
ميگذاشت كه من، دهانم را گذاشته بودم و آب مينوشيد. همچنين گوشت را از استخوان
با دهان ميكندم و ميخوردم. آنگاه رسول خداص دهانش را همان جايي ميگذاشت كه من گذاشته بودم و
از آن گوشت ميخورد». [روايت مسلم]
آن حضرتص آنگونه نبود كه
منافقين ميپندارند و خاورشناسان، او را متهم ميكنند؛ بلكه زيباترين و آسانترين
راههاي معاشرت با همسر را انتخاب ميكرد.
عايشه ميگويد: «نبي
اكرمص يكي از همسرانش را
بوسيد و بدون اينكه وضو بگيرد، براي نماز بيرون رفت». [ابوداود و ترمذي]
همچنين رسول خداص در جاهاي متعددي بطور
واضح و روشن، منزلت والاي زن را بيان ميكند و ارزش و جایگاه بانوان را براي جامعه
و مردم معرفي مينمايد.
ملاحظه كنيد که رسول
خداص به سؤال عمرو بن عاصt پاسخ ميدهد و به او ميآموزد
كه دوست داشتن همسر، باعث شرمندگي مرد درست و كامل نميشود.
عمرو بن عاصt ميگويد: از
رسول اللهص پرسيدم: محبوبترين
مردم نزد تو کیست؟ فرمود: عايشه. [روايت بخاري و مسلم]
هر كس ميخواهد طعم
سعادت زناشويي را در زندگيش بچشد، در اين حديث ام المؤمنين عايشهل
بينديشد كه به بیان نحوه رفتار رسول خداص با او میپردازد؛ عايشهل ميگويد:
«من و رسول خداص از يك ظرف آب، غسل ميكرديم».
[روايت بخاري]
نبي امت از هر مناسبتي
استفاده مي كرد و براي خوشحال و خوشبخت نمودن همسرش از هر امر مباح و جايزي كمك ميگرفت.
اين، يك شوخي زيبا و
نكتهاي فوق العاده مهم است كه نبي اكرمص به مردم دستور ميدهد جلو بروند
تا با همسرش مسابقه دهد و باعث خوشحالي وي گردد. هر كس امروزه در اين سرزمين
پهناور خداوند به سير و سياحت بپردازد و به بزرگان و رهبران دنيا نگاه كند، بطور
قطع از اين رفتار نبي اكرمص تعجب خواهد كرد. او، فرمانده پيروز و برگزیده قريش
بود. در يكي از روزهاي فتح در حالي كه مسلمانان با فتح و پيروزي باز مي گردند و
خودش، فرماندهي لشكر بزرگي را بر عهده دارد، با اين حال، همچنان فروتن و متواضع
است و به همسرانش مهر میورزد. فرماندهي لشكر، خستگی راه و پيروزي در ميدان نبرد،
هيچ كدام باعث نشد تا اين نكته را فراموش كند كه با او زناني هستند كه نياز به
محبت و شفقت دارند؛ بلکه مشقت راه و خستگي سفر را از آنان زدود و به آنان مهر
ورزید.
بخاري روايت كرده است:
هنگامي كه رسول خداص از غزوه خيبر برگشت، با صفيه دختر حيي ازدواج كرد؛ چادري
را اطراف شتري ميگرفت كه صفيه بر آن سوار بود و او را در حجاب قرار ميداد و سپس كنار
شتر مي نشست و زانويش را ميگذاشت و صفيه، پايش را بر زانوي آن حضرتص مينهاد تا سوار شتر
شود.
اين، يك صحنه بسيار
مؤثر است كه بر تواضع رسول خداص دلالت دارد.
بدین سان رسول خداص كه فرماندهي پيروز و
فرستادهاي از جانب الله بود، به امتش مي آموزد كه تواضع و فروتني در برابر همسرش
براي كمك به او و خوشحال كردنش از قدر و منزلت وی نميكاهد.
همچنين يكي از وصيتهاي
نبي اكرمص به امتش اين بود كه
فرمود: «به زنان نيكي كنيد». [روايت مسلم]
مدينه را شب فرا گرفت
و سياهي شب، بر آن سايه انداخت؛ اما رسول خداص شب را با نماز، ياد
خدا وشب زنده داري، نورانی ميگرداند. او، با پروردگار زمين و
آسمان، همان ذاتي كه اختيار تمام هستي در دست اوست، مناجات مينمايد و دستور
آفريننده اش را لبيك ميگويد، آنجا كه ميفرمايد: ﴿$pkr'¯»t ã@ÏiB¨ßJø9$# ÇÊÈ ÉOè% @ø©9$# wÎ) WxÏ=s% ÇËÈ ÿ¼çmxÿóÁÏoR Írr& óÈà)R$# çm÷ZÏB ¸xÏ=s% ÇÌÈ ÷rr& ôÎ Ïmøn=tã È@Ïo?uur tb#uäöà)ø9$# ¸xÏ?ös? ÇÍÈ﴾ [المزمل:1-4] يعني: «اي جامه به خود
پيچيده! شب را جز اندكي از آن، بيدار بمان يا كمي از نيمه بكاه يا كمي بر نيمه آن
بيفزاي و قرآن را خوب با تلفظ صحيح حروف و تدبر در معاني آن بخوان».
ابوهريرهt ميگويد: رسول
اللهص به اندازه اي شبها به
نماز ميايستاد كه قدمهايش ورم ميكرد. مردم ميگفتند: اي رسول خدا! با آنکه
گناهان گذشته و آينده ات بخشيده شده اند، باز هم چنين ميكني؟ فرمود: «آيا بنده
ای سپاسگزار نباشم»؟ [ابن ماجه]
اسود بن يزيدt ميگويد: از
عايشهل درباره کیفیت نماز رسول خداص پرسيدم؛ گفت: ايشان،
اول شب ميخوابيد، سپس بيدار ميشد و نماز ميخواند و اگر نيازي به همسرش داشت، با
وي همبستر ميشد و هنگامي كه صدای اذان را ميشنيد، به سرعت بر ميخاست؛ اگر جنب بود،
غسل ميكرد؛ در غير اين صورت، وضو ميگرفت و براي نماز ميرفت. [بخاری]
بايد دانست كه نماز شب
پيامبر اكرمص به اندازه اي طولاني
است كه از يكسو انسان را به شگفتي وا ميدارد و از سوي ديگر باعث میشود كه ايشان و
نمازش را الگو قرار دهيم.
حذيفه بن يمانt ميگويد: شبي
با نبي اكرمص به نماز ايستادم. آن
حضرتص شروع به خواندن سوره
بقره نمود؛ با خود گفتم: بعد از خواندن صد آيه، ركوع خواهد كرد، اما ادامه داد.
گفتم: سوره بقره را در يك ركعت ميخواند، اما باز هم ادامه داد و آل عمران را شروع
كرد. گفتم: با تمام شدن آن، ركوع مينمايد؛ اما ايشان خواندن سوره نساء را شروع
كرد. بدون عجله تلاوت ميفرمود. هرگاه آيهاي ميخواند كه در آن تسبيح وجود داشت،
تسبيح ميگفت. و اگر آيهاي ميخواند كه در آن، سؤال و طلب شده بود، طلب ميكرد و
اگر از پناه خواستن سخن به ميان آمده بود، پناه ميخواست؛ سپس ركوع كرد و شروع به
گفتن سُبْحَانَ
رَبِّي الْعَظِيمِ نمود. اندازه ركوعش
نيز به ايستادنش بسیار نزدیک بود. آنگاه سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ, رَبَّنَا لَكَ
الْحَمْدُ گفت و خیلی طولاني،
تقريبا به اندازه ركوعش ايستاد. سپس سجده نمود و سُبْحَانَ رَبِّيَ الأَعْلَى گفت. اندازه سجدهاش
نيز خیلی نزديك به اندازه قیامش بود. [مسلم]
بايد دانست كه دعا،
عبادت بزرگي است و نباید از غير خدا کمک بخواهيم و یا فریادخواهی نماییم. همچنين
انسان هنگام دعا كردن، در واقع، نيازمند بودنش را به الله متعال ابراز ميدارد و
با زبان حال ميگويد: من، هيچ قدرت و تواني ندارم.
اين، بندگي و عجز بشر
را ميرساند. از سوي ديگر دعا در واقع، حمد و ثناي پروردگار و نسبت دادن جود و كرم
به ذات باري تعالي است. به همين خاطر رسول اللهص فرمود: «دعا، عبادت
است». [روايت ترمذي]
رسول خداص بسيار دعا ميكرد و
نزد پروردگارش تضرع و زاري مينمود و در بارگاه خداوند متعال اظهار نياز ميكرد و
در دعاهايش از كلمات پرمحتوا و جامع استفاده مينمود.
اينك برخي از دعاهايش:
«اللَّهُمَّ أَصْلِحْ لِى دِينِىَ الَّذِى هُوَ عِصْمَةُ
أَمْرِى، وَأَصْلِحْ لِى دُنْيَاىَ الَّتِى فِيهَا مَعَاشِى، وَأَصْلِحْ لِى آخِرَتِى
الَّتِى فِيهَا مَعَادِى، وَاجْعَلِ الْحَيَاةَ زِيَادَةً لِى فِى كُلِّ خَيْرٍ وَاجْعَلِ
الْمَوْتَ رَاحَةً لِى مِنْ كُلِّ شَرٍّ». [روايت مسلم]
يعني: «خدايا! دينم را كه
باعث نجات از آتش جهنم و دنيايم را كه حيات و زندگي من در آنست و آخرتم را كه
منزلگاه من است، خوب و نيكو بگردان و زندگي ام را باعث افزايش نيكيهايم و مرگم را
باعث رهايي ام از همه بديها قرار بده».
«اللَّهُمَّ عَالِمَ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ، فَاطِرَ السَّمَوَاتِ
وَالأَرْضِ، رَبَّ كُلِّ شَىْءٍ وَمَلِيكَهُ، أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ،
أَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ نَفْسِى وَمِنْ شَرِّ الشَّيْطَانِ وَشَرَكِهِ وَأَنْ أَقْتَرِفَ
عَلَى نَفْسِى سُوءًا أَوْ أَجُرَّهُ إِلَى مُسْلِمٍ». [روايت ابوداود]
«پروردگارا!
ای دانای پیدا و پنهان! ای آفریننده آسمان و زمین! ای پروردگار و مالک همه چیز!
گواهی میدهم که هیچ معبود به حقی، جز تو نیست؛ از شر شیطان و دام فریبش به تو
پناه میبرم و از اینکه مرتکب کار بدی شوم و یا به مسلمانی، بدی برسانم، به تو
پناه میبرم».
«اللَّهُمَّ اكْفِنِى بِحَلاَلِكَ عَنْ حَرَامِكَ،
وَأَغْنِنِى بِفَضْلِكَ عَمَّنْ سِوَاكَ». [روايت ترمذي]
يعني: «خدايا! مرا با رزق حلالت، كفايت كن و رزق حرام نصیبم
مگرادن و با فضل خود، مرا از ديگران بي نياز بفرما».
«اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِى وَارْحَمْنِى وَأَلْحِقْنِى
بِالرَّفِيقِ الأَعْلَى». [بخاري و مسلم]
يعني: «خدايا! مرا مغفرت كن؛ به من رحم نما و مرا به رفيق اعلي
ملحق ساز».
رسول خداص در سختي و آساني،
بسيار دعا ميكرد و دست نيازش را به درگاه پرورگارش دراز مينمود.
رسول اکرمص روز جنگ بدر آنقدر
براي پيروزي مسلمانان و شكست كفار دعا كرد كه ردايش از بالاي شانه هايش افتاد.
همچنين آن حضرتص براي خودش، اهل بيتش
و نيز براي ساير مسلمانان دعا مينمود.
مردان و زنان زيادي
گريه مي كنند، اما چگونه و براي چه؟ پيامبر اكرمص اگر دنيا را ميخواست
در اختيارش قرار ميگرفت. همچنین خودش را در بالاترين مرتبه بهشت
ميديد، با وجود اين، میگریست.
آري! پيامبر خداص در عبادتهايش مي
گريست، هنگام مناجات با پروردگارش در نماز، و هنگام شنيدن قرآن كريم، گريه مي كرد.
و اين خود، دال بر اين است كه پيامبر خداص از رقت قلب بالايي
برخوردار بود. باطني پاك داشت و عظمت و بزرگي اللهU را خوب مي
دانست و خشيت الهي در سينه اس ريشه دوانده بود. عبدالله بن شخيرt به نقل از
پدرش مي گويد: نزد رسول خداص رفتم و ديدم كه ايشان نماز ميخواند و گريه ميكند و
از سينهاش صدايي مانند صداي جوشيدن آب در ديگ به گوش ميرسد. [روایت ابوداود]
عبدالله بن مسعودt ميگويد: رسول
خداص به من فرمود: «برايم
قرآن بخوان». گفتم: اي رسول خدا! آیا براي شما قرآن بخوانم، در حالي كه قرآن بر
شما نازل شده است؟! فرمود: «من دوست دارم كه قرآن را از فرد ديگري بشنوم»؛
سرانجام، سوره نساء را خواندم تا اينكه به این آيه رسیدم: ﴿﴾ [النساء: 41]. يعني: «و تو را به عنوان گواه
بر اينها ميآوريم».
عبدالله بن مسعودt در ادامه میگوید:
ديدم كه از چشمان رسول اللهص اشك جاري است.
[بخاری]
به موهاي سفيدي كه در
فرق سر رسول خداص وجود داشت و همچنين چيزي حدود هجده تار موي سفيدی كه در
محاسن مبارك ميدرخشيد، لحظاتي فكر كن و گوش دل بسپار تا علت سفید شدن اين موها را از
زبان مباركش بشنوي.
روزي ابوبكرt گفت: اي رسول
خدا! پير شدي. پيامبر اكرمص فرمود: «مرا سورههاي هود،
واقعه، مرسلات، عم یتسائلون وإذا الشمس کوّرت پير كردند». [روایت ترمذی]
نتیجه
بحث
پس از اينكه گوشهاي ما
با سخنان گهربار، سيرت عطرآگين و نیز با شنیدن جهاد و صبر طولاني رسول اللهص نوازش شد، براي كامل
شدن خير و حركت كردن در راه راست، بايد بدانيم كه آن حضرتص حقوقي بر امتش دارد
كه برخي از آنها عبارتند از:
ايمان آوردن به ايشان
با گفتار و كردار؛ تصديق تمام آنچه كه از جانب خداوندU آورده است؛
فرمانبرداري از آن حضرتص و پرهيز از نافرماني وی؛ داور قرار دادن او و
رضايت داشتن به داوري اش؛ شناخت مقام و منزلتش بدون افراط و تفريط؛ الگو قرار دادن
وي در تمام كارها؛ او را بیش از همه مردم دوست داشتن؛ احترام گذاشتن به وي؛ دفاع
از سنتهايش و احيا نمودن آنها درميان مردم؛ دوست داشتن يارانش و نیز مطالعه سيرت
آنان و دفاع از آنها.
خداوندU ميفرمايد: لأحزاب: 56].
يعني: «خدا و فرشتگانش بر پیامبرص
درود مي فرستند. اي كساني كه ايمان آورده ايد! بر محمدص سلام و درود بفرستيد».
همچنين نبي اكرمص ميفرمايد: «يكي از بهترين روزهاي
شما، روز جمعه است؛ در همين روز، آدمu آفريده شد و در همين روز، در صور دميده ميشود و
انسانها بيهوش ميگردند. لذا در اين روز بر من بسيار درود بفرستيد؛ زيرا درود شما
بر من عرضه مي شود». فردي گفت: اي رسول خدا! چگونه درود ما، بر شما عرضه ميگردد؛
حال آنكه شما در قبر كهنه و فرسوده شدهايد؟.
آن حضرتص فرمود: «خداوند،
خوردن اجساد پيامبران را بر زمين حرام کرده است». [ابو داود و ابن ماجه]
لذا امت محمدص نبايد نسبت به اين
پيامبر رحمت بخل بورزد؛ چراكه نبي اكرمص ميفرمايد: «بخيل، كسي است كه
مرا نزدش ياد كنند و بر من درود نفرستد». [روايت ترمذي]
همچنين پيامبر اكرمص فرمود: «هر گروهي كه
در جايي بنشينند و خدا را ياد نكنند و بر پيامبرشان درود نفرستند، نشست آنان، باعث
حسرت و ندامت خواهد شد؛ لذا اگر خداوند بخواهد، آنها را عذاب مي دهد و اگر بخواهد،
آنان را میآمرزد». [روايت ترمذي]
منابع و
مآخذ
1- قرآن کریم
2- بخاري، محمدبن
اسماعيل ابوعبدالله، (1407): صحيح البخاري. دارالكتب يمامه، بيروت-
لبنان.
3- ترمذي، ابوعيسي
محمدبن عيسي محمدبن سوده، (ب.ت): سنن ترمذي. ناشر: دارالفكر يمامه-
لبنان.
4- التمیمی، محمد بن
حبان بن احمد ابوحاتم، (1414): صحیح ابن حبان. ناشر: احیاء التراث
العربی.
5- سجستاني،
سليمان بن اشعث ابوداود الازدي،(ب.ت): سنن ابو داود. ناشر: دارالفكر- رياض.
6- شيباني، احمدابن حنبل
ابوعبدالله، (ب- ت): مسنداحمد. موسسه قرطبه – قاهره.
7- القزوینی، الحافظ بن
عبدالله محمد بن یزید، (ب.ت): سنن ابن ماجه. ناشر: دارالفکر، بیروت-
لبنان.
8- قشيري، مسلم ابن الحجاج
ابوالحسين النسابوري،(1412): صحيح المسلم. ناشر: احياء التراث العربي، بیروت- لبنان.
9- النسائی، ابی
عبدالرحمن احمد بن شعیب، (1411): سنن نسائی. ناشر: احیاء التراث
العربی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
شرکت خدمات حقوقی ومشوره دهی دادگستر