۱۳۹۳ اردیبهشت ۲۳, سه‌شنبه

قضا

شرکت خدمات حقوقی ومشوره دهی دادگستر!

مفهوم قضا
قضا درلغت به معانی مختلف آمده است که همه آن معانی به انقطاع وتمامیت برمی گردد. بیش ازده معنا درباره آن ذکر شده است : قضاء فصل درحکم اداء وإنها اتمام واکمال، خلق وتقدیر، عهد و وصیت، اراده ،امر، اظهار، حکم فعل، حتم وفراغ.
- قضا دراصطلاح شرع
فقها درتعریف قضا تعابیر مختلف و گوناگون ارا ئه داده اند:
1- حنبلی ها درتعریف گفته اند: قضاوت حکم شرعی الزامی جهت حل و فصل خصومات می باشد
2- ابن رشد مالکی: قضا عبارت است از اخبار به حکم شرعی الزام آور.
3- فقهای شافعی: قضا عبارت است از فصل خصومت بین دو نفر یا بیشتر براساس حکم خداوند.
4- حنفی ها: قضا عبارت است از فصل خصومت ها و قطع منازعات به صورت خاص.
5- فقهای امامیه: قضا یک نوع ولایت شرعی است برای کسانی که اهلیت فتوا نسبت به جزئیات قوانین بر اشخاص را دارند، تا حقی را ثابت نموده و مستحق آن را استیفا نماید.

مشروعیت قضاء :
{وان احکم بینهم بماانزل الله } ایضا قال تعالی {اناانزلناالیک الکتاب بالحق لتحکم بین الناس بمااراک الله }.
قال النبی "ص":- {اذا اجتهد الحاکم فاخطآ فله اجر ، واذااجتهد فاصاب فله اجران } وایضا قال  { اذاجلس الحاکم للحکم بعث الله له ملکین یسددانه ویوفقانه ، فان عدل اقاما ، وان جار عرجا وترکاه}
حکم قضا ء :
فرض کفایه است . وتعیین قاضی بربالای امام مسلمین واجب است .
وجوب توجه به قضا به دلیل ضرورت مبرم مردم به آن است . به همین دلیل ابن مسعود "رض" فرموده است که فیصله نمودن میان دوشخص برایم دوست داشتنی تر ازعبادت هفتادسال است .
 محکمه :
 اولین کسی که دراسلام برای محکمه جائی رااختصاص داد حضرت عثمان "رض" بود وتا آن زمان فصل خصومات درمسجد صورت میگرفت . واززمان حضرت عمر برای قایضی معاشی ازبیت المال درنظر گرفته شده بود .
 شروط قاضی :
1-    شروط اتفاقی :
= اهلیت .{بلوغ وعقل }
= حریت ، به دلیل عدم صحت ولایت برده برآزاد}
=  اسلام . ( امام ابوحنیفه قضاوت غیر مسلمان را بربالای هم کیشانش جائز میداند)
= سلامت حواس " دیدن وشنیدن وسخن گفتن .
= داشتن علم به احکام شرعی به حدی که بتواند باساس آن قضاوت نماید .
2-    شروط اختلافی :
=  عدالت . قضای فاسق راازروی ضرورت تنها ابوحنیفه پذیرفته است .
= مرد بودن . جمهور میگویند که ولایت قضا قیمومیت رالازم دارد . امام ابوحنیفه به دلیل جوازشهادت زن قضای وی رانیز درمسائل مدنی میپذیرد .
= اجتهاد . قضای مقلد جائز نیست به دلیل آیات فوانی وحدیث {القضاه ثلاثه : واحد فی الجنه واثنان فی النار . فاما الذی فی الجنه فرجل عرف الحق فقضی به . ورجل عرف الحق وجار فی الحکم فهو فی النار ورجل قضی للناس علی جهل فهو فی النار }.
حکم موجودیت محاکم ثلاثه "تعددمحاکم ":-
اصل درقضا یک مرحله بودن است به دلیل تسریع دراجرائات اما به جهت کم بودن تقواوعلم اکنون تعددمحاکم مصداق پیداکرده که ازنظرشریعت اسلام هم ممانعتی ندارد.چنانچه حضرت علی "رض"میان دوشخص دریمن فیصله نموده وبرای شان اختیار داد که میتوانند درصورت عدم قناعت به رسول خدا"ص" مراجعه نمایند. وهمچنین درمنشور حضرت عمر هم این موضوع تصریح یافته است.
وسائل اثبات دعوی :-
1-    شهادت . که عبارت ازاخبار شخص راستگو است برای اثبات حق به لفظ اشهد درمجلس قضا . به دلیل حدیث البینه علی المدعی " وحدیث " شاهداک اویمنه "  حکم شهادت  وجوب است اما بعدازمطالبه مدعی ازشاهد به دلیل فرموده خداوند "ج" { ولایابی الشهداء اذامادعوا }چون شهادت حق مدعی بالای شاهد بوده وبعدازخواست ارائه میگردد .
2-    اقرار . که عبارت ازاخبار شخص ازثبوت حق غیر بالای نفس خود . وبه الفاظ صریح وضمنی درست است .
3-    یمین . عبارت از قسم به نام خدا درحضور قضا برای اثبات حق یا نفی آن .
4-    الکتابه . بااتفاق فقها دلیل است به دلیل آیه {لاایها الذین آمنوا اذا تداینتم بدین الی اجل فاکتبوه }
5-    قرائن .هی کل اماره ظاهره تقارن شیئا خفیا فتدل علیه ..هی تتفاوت فی القوه والضعف .
6-    علم قاضی . درنزد احناف خلاف جمهور .
7-    نوشته قاضی برای قاضی دیگر به شرط ادای شهادت دو شاهد. دردعاوی مدنی.
8-    معاینه ونظر اهل خبره .

سیره قضایی پیامبر اعظم (ص).
حال سوال اینست که پیامبر اعظم (ص) چگونه قضاوت می کرد ؟ ادله اثبات دعوا و ویژگی های قضایی سیره نبوی چیست ؟ برای یافتن پاسخ این سوالات سیره آن حضرت مورد بررسی قرار می گیرد
نمونه هایی از قضاوت پیامبر اعظم (ص)
موارد قضاوت های آن حضرت در کتب تاریخ وسیره محدود است، ولی با اینکه محدود است ، این موارد محدود به ضمیمه گفتارها وارشادات، یک سیستم کامل وجامعی را پی ریزی نموده است که مبنا ومنش قضای اسلامی شده است. دراینجا چند مورد از قضاوت های آ ن حضرت درمسایل حقوقی وجزائی وخانواده ذکر می شود.
الف - قضاوت درباره مسایل حقوقی
ازام سلمه روایت شده که سرو صدای دو نفر( مدعی ومدعی علیه) درب منزل شنیده شد وحضرت پیامبر(ص) از منزل خارج شد(بعد از اطلاع ازموضوع دعوا) وبه آنها فرمود : من مانند شما انسان هستم وشما جهت رفع خصومت به من مراجعه می کنید وبعضی از شما به خوبی می تواند مطلب و مقصود خود را بیان سازد ومن براساس آنچه از شما می شنوم قضاوت می نمایم .پس اگر برقضیه ای حکم کردم که برخلاف واقع باشد، آن قطعه ای از آتش است برای کسی که به نفعش حکم شده ومی داند که ذی حق نیست، نباید آن چیزی را بگیرد.
وقتی طرفین این سخنان را از حضرت شنیدند به گریه افتادند، هر یکی به دیگری گفت : که حق من مال توباشد. حضرت فرمود: حال که چنین است آن را بین خود تقسیم نمائید وآنها مال را تقسیم کرده واز یکدیگر حلالیت طلبیدند.صحیح مسلم ، سنن ابی داود وصحیح بخاری.
مورد دیگر: عدی بن عدی از پدرش نقل می کند که امرؤ القیس با مردی از حضرموت باهم، سر زمینی، اختلاف داشتند ، جهت حل اختلاف خدمت حضرت پیامبر آمدند . حضرت از امرؤالقیس پرسید ایا شاهد داری ! جواب داد نه، حضرت فرمود پس طرف تو باید قسم بخورد.گفت: بنابراین زمینم از دست می رود . حضرت فرمود: اگر زمین تو به واسطه قسم او از دستت برود ، طرف تو از کسانی خواهد بود که خداوند در روز قیامت به او نظر ننموده واو را تزکیه نخواهد کرد وبراو عذاب درد ناک می باشد . وقتی کلام حضرت به اینجا رسید مرد حضرموتی، فریادی کشید و زمین را به صاحبش برگرداند.
ب- قضاوت درحقوق خانواده
مورد دیگر از قضاوت آن حضرت درباره حضانت است. زنی که شوهرش اورا طلاق داده بود وشوهر می خواست پسر زن را از او بگیرد. زن مطلقه خدمت حضرت رسید عرض کرد: یا رسول الله ! شکم من جایگاه پرورش این بچه وپستانهایم محل نوشیدنی او وآغوشم بستر گرم اوست وپدرش مرا طلاق داده ،الان می خواهد اورا ازمن بگیرد ؟ حضرت فرمود: تا شوهر اختیار نکرده ای تو سزاوارتر به نگهداری طفل وحضانت اوهستی!

ج- قضاوت درمسایل جزائی :
درامور جزائی حضرت احکام زیادی را صادر نموده ومجرمین را به مجازات رسانده است.به عنوان نمونه یکی از موارد قضاوت آن حضرت درامور جزائی مورد زیر است:
زنی به نام فاطمه مخزومیه، که از قبیله بنی مخزوم بود مرتکب سرقت شد ، وجریان به سمع مبارک پیامبر(ص) اکرم رسانده شد وبرای حضرت ثابت گردید که حکم آن، قطع دست راست وی می باشد. سران قبیله بنی مخزوم دیدند که اجرای حکم، بزرگترین سرشکستگی و سرافکندگی برای قبیله آنهاست. درفکر چاره افتادند وبا هم مشورت کردند ، وچنین به نتیجه رسیدند که اسامة بن زید، ندیم پیامبر(ص) اکرم ونزدیک ترین شخص می باشد ، او را دیدند تا در محضر پیامبر(ص) شفیع گردد، اسامه به محضر آن حضرت آمد و اظهار شفاعت نمود، پیامبر(ص) خشمگین شده و با تندی به او فرمود: ای اسامه! تو می خواهی یکی از حدود الهی تعطیل شود، و برای تعطیل شدن قانون خدا، می خواهی شفاعت کنی؟! آنگاه حضرت در مسجد رفت و برای مسلمانان خطابه ای خواند از جمله فرمود: مردمی که پیش از شما زندگی می کردند از این رو به هلاکت رسیدند و شیرازه ملّیت آنان از هم گسیخت و پاره شد که هرگاه اگر در میان شان افراد صاحب نفوذودارای منزلت اجتماعی مرتکب خلاف می شد، قانون درمورد او اجرا نمی شد، ولی ااگر افراد ضعیف جامعه مرتکب عمل خلاف می شد فوراً قانون در مورد آنها اجرا می شد، سوگند به خدا اگر دخترم فاطمه(رضُ) دزدی کند، دستش را قطع خواهم کرد»
آداب قضاوت
آداب قضاوت ورسیدگی براساس ارشادات پیامبر اعظم عبارت است از :
الف - رعایت مساوات وعدالت بین متخاصمین :
براساس رهنمودهای پیامبراسلام قاضی بایست درجلسه دعوا مساوات را مراعات نماید :
2- از ام سلمه روایت شده است که حضرت پیامبر فرمود: کسی که متصدی امر قضا می شود باید دربرخورد با طرفین دعوا عدالت را رعایت نماید،درنگاه کردن، اشاره کردن ومحل نشاندن، مساوات را مراعات کند. نباید صدای خود را روی یکی از طرفین بلند کند بدون اینکه طرف دیگر را مورد خطاب قرار دهد.
ب – صدور حکم بعد ازاستماع ادله طرفین .
قال "ص" {انمااقضی له بحسب مااسمع } وایضا قال لعلی "رض" {لاتقض لاحدالخصمین حتی تسمع من الاخر }
ج- سلامت مزاج قاضی
یکی از آداب قضا که درکلمات پیامبر اکرم بیان شده اینست که قاضی درجلسه رسیدگی باید ، درحالت مناسب قرارداشته باشد درحالت غضب وگرسنگی نباشد
1- «لایقضین القاضی بین اثنین وهو غضبان» . یکی دیگر از مواردآداب قضاوت اینست که قاضی درهنگام قضاوت غبضناک نباشد؛ زیرا درموقع غضب انسان کنترل خود را ازدست می دهد ممکن است دقت لازم را جهت بررسی نداشته باشد.
2- قال: «لایقضین القاضی الا وهو شعبان ریان». مورد دیگرازآداب قضا که قاضی باید به آن توجه نماید اینست که قاضی درهنگام قضاوت سیر باشد وبا شکم گرسنه قضاوت نکند .
ویژگیهای قضا در سیره پیامبر
1- مبتنی براعتقاد و ناشی ازباور و ایمان به خدا بود، قاضی مسلمان بر مسند قضاوت در همه حال خدا را ناظر و شاهد بر اعمال خود دانسته و هر سخن و عمل خود را مستحق ثواب و عقاب می دانست و بر این اساس تمام تلاشش این بود که حقیقت روشن و عدالت به بهترین نحو اجرا شود.
2- ملتزم به اخلاق: همانگونه که حکومت اسلامی برپایه معنویت و اخلاق استوار بود، قضای اسلامی نیز مبتنی بر اخلاق اسلامی بود.
3- مساوات در قضای اسلامی : که همه انسانها یکسان مورد حمایت قرار می گرفتند، بزرگ و کوچک، فقیر و غنی ، زن ومرد ، مسلمان و یهودی همه به یک دید نگاه می شدند.
4- ساده و بدون تشریفات:قضای اسلامی ساده وبی تشریفات بود، مقررات امروزی که در بیشترموارد مانع دست یابی صاحب حق به حقش می شود درسیره آن حضرت وجود نداشت.
3- سرعت درقضاوت: زمان قضاوت و داوری در تمام مراحل تحقیق و رسیدگی و اجرای احکام کوتاه و در عین حال با دقت و احتیاط همراه بود.
4- رایگان بودن قضاء: درسیره حضرت رسول اکرم(ص) قضاوت واجرای آن رایگان بوده و هیچ یک از طرفین دعوا هزینه ای پرداخت نمی کردند.
بالاخره این که قضای اسلام درپرتو ایمان، عدالت، اخلاق و معنویت رشد ونموکرد و درسایه همین مفاهیم درجامعه تبلور یافته به یک سیستم قضایی نمونه،عدالت محور، قاطع و استوار که روح آن دقت و حزم و احتیاط بود، تبدیل شد. قضات مسلمانان می توانند با تأسی به این الگوی کامل برای برقراری عدالت واحقاق حق ودفع باطل واجرای احکام و حدود الهی با قدرت وصلابت گام بردارند واز چیزی نهراسند. مسلماً اقتدا به سیره آن بزرگوار موفقیت وکامیابی دردنیا وسعادت پاداش اخروی را درپی خواهد داشت.

ازطرف شرکت خدمات حقوقی ومشوره دهی دادگستر!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

شرکت خدمات حقوقی ومشوره دهی دادگستر