۱۳۹۳ خرداد ۳, شنبه

قانون تجارت

شرکت خدمات حقوقی ومشوره دهی دادگستر !
قانون تجارت
باب اول
احكام عمومي
فصل اول
مقدمه:
ماده 1 احكام قوانين تجارتي دربارة تمام معاملات تجاريه جاريست.
ماده 2 مسايل تجارتي ذريعه مقاوله نامه هاي معتبره قانوني و در صورتيكه چنين مقاوله
موجود نباشد به موجب صراحت و يا دلالت قوانين تجارتي حل و فصل ميگردد. اگر باين
ترتيب حل و فصل شده نتواند عرف و عادات تجارتي تطبيق ميگردد. عرف و عادات محلي
و خصوصي بر عرف و عادات عمومي ترجيح داده ميشود. در صورت نبودن عرف و
عادات احكام قوانين ديگري آه به آن استناد ميشود تطبيق ميگردد.
برای دیدن ادامه مطلب روی خواندن مطالب دیگر کلیک کنید.



تبصره
ترجيح عرف و عادات خصوصي و محلي بر عرف و عادات عمومي، عبارت است از ينكه عرف و
عادات تجارتي هر محل تابع تعاملات حوزه محلي خودش مي باشد، نه تابع تعاملات مناطق ديگر هرگاه
عرف و عاداتيكه در حل و فصل معاملات تجارتي موثر واقع شده بتواند در يك حوزه محلي موجود
نباشد به عرف و عادات نزديك ترين محل استناد شده مي تواند.
( ماده 3 اگر در اين قانون صراحت ديگري موجود نباشد رعايت ترتيب مندرجات ماده ( 2
مجبوريست.
فصل دوم
تجارت و اهليت تجارتي
ماده 4  هر فرد آه سن هجده را تكميل و براي تصرفات حقوقي اش از حيث شخصيت و نوع
تجارت موانع قانوني موجود نباشد ميتواند تجارت نمايد.
ماده 5  اگر تجارت خانه بيك صغير انتقال يابد در صورتيكه محكمه مربوطه تجارتي در
ادامه تجارت از طرف ولي و يا وصي او فايده تصور آند ميتواند ولي و يا وصي را به ادامه
آن اجازه بدهد اگر ولي و يا وصي داراي اهليت قانوني براي اجراي تجارت نباشد و يا از
اجراي تجارت منع شده باشد به او اجازه داده نيمشود تا اين آه وصي يا ولي ديگري آه براي
تجارت صالح باشد تعيين شود.
ماده 6  حكم ماده ( 5) درباره ديگر فاقدين اهليت حقوقي هم مرعي است.
ماده 7  تمام اشخاصيكه بموجب اصولنامه ترفيع وتقاعد مامورين، مامور موظف دولت شمرده ميشوند
از تجارت مستقيم ممنوع ميباشد.
ماده 8  هر شخص اعم از افراد و شرآت ها آه حايز اهليتتجارتي بوده بنام خود بيك و يا چند
معامله تجارتي اشتغال ورزيده و اين شغل را پيشه معتاد قرار بدهد تاجر شمرده ميشود.
ماده 9  شخصيكه براي اشتغال به معاملات تجارتي محلي را انتخاب و اقناع نموده ذريعه متحد
المال وجرايد و امثال آن به اهالي اعلان نمايد اگر تجارت را براي خود پيشه معتاد هم اتخاذ نكند
تاجر شمرده ميشود.
ماده 10  شخصيكه تصادفا يك معامله تجارتي را اجرا نمايد داراي صفت تاجر شده نميتواند.
ليكن معامله آه اجرا شده تابع احكام قانون تجارت است.
ماده 11  دولت و بلديه ها ميتوانند تجارت آنند. ليكن داراي صفت تاجر شده نميتوانند مگر معاملات
تجارتي ايشان تابع احكام اين قانون است.
ماده 12  اشخاصيكه تجارت ايشان از سرمايه نقدي زيادتر مستند بمساعي بدنيه بوده و يا حاصل
آار و آسب شان آنقدر جزئي باشد آه تنها مكفي معيشت گردد چه سيار و چه در يك دآان و يا
در يك محل معين بازار ثابت باشند تاجر آوچك شمرده مي شوند.
ماده 13  تاجرهاي آوچك به اتخاذ عنوان و داشتن دفاتر تجارتي و موضوعاتيكه نظر
بقانون تجارت ثبت آن لازم است مجبور نبوده و همچنان تحت قاعده افلاس نمي آيند.
تبصره:
تجار آوچك آساني شناخته ميشوند آه در طبقات اصنافي شامل بوده وجوازنامة صنفي را
داشته باشند.
فصل سوم
معاملات تجارتي
ماده 14  اشخاص تاجر يا غير تاجر آه اموال منقول را بمقصد فروش و يا اجاره دادن
بديگري خريداري مينمايد و آن امورا منقول را بحالت اصلي آن و يا بشكل ديگري تبديل
نموده بفروشند و يا اجاره بدهند اين فروش و اجاره از معاملات تجارت محسوب ميشود.
ماده 15  اشخاص تاجر و غير تاجر آه اموال منقوله را به ثبت اجاره دادن از آسي اجاره
بگيرند، اجاره دادن چنين اموال منقوله از معاملات تجارتي محسوب ميشود.
ماده 16  اشخاص تاجر و يا غير تاجر آه براي اجاره دادن بشخص ديگري مستخدم ميگيرند
اجاره دادن عمل و آار مستخدمي آه باين نيت گرفته شده باشد از معاملات تجارتي محسوب
ميشود.
ماده 17  اگر صاحب زمين و يا دهقان محصولات ارضية خود را و يا مالدار محصولات
حيوانيه خود را بفروشند از معاملات عاديه است و همچنين اگر يك دهقان بر طبق صنعت
زراعيه خود شكل محصولات ارضيه خود را بوسيلة يكدستگاه تبديل آند و با يك صنعتكار
خودش و يا توسط استخدام عمله و يا استعمال ماشين آثار صنعتي خود را توليد نموده بفروشد
و يا يك مولف اثر تاليف شدة خود را نشر نمايد و بفروشد. همة اين ها از امور عاديه محسوب
ميشوند ليكن اگر آسي بمقصد فروش و يا تبديل شكل محصولات زراعيه و حيوانية خود را
موسسه را بطور دايم باز آند آه داراي اوصاف يك موسسه صناعتي تجارتي باشد معاملات
اين موسسه از معاملات تجارتي محسوب مي شود.
ماده 18  معاملات ذيل از معاملات تجارتي است:
1 تعهد تهية هر نوع اموال منقوله و بذمه گرفتن و قبول هر نوع اعمالات و انشاءآت.
2 تأسيس فابريكة تدويردستگاه مطبعه  عكاسي  نشريات و فروش آتب.
3 افتتاح تياتر، سينما، تماشاگاه ها و آشودن مقامات عموميه مانند هوتل و سراي ها و طعام
خانه ها و امثال آنها و دفاتر تهيه آارگران و ليلام خانه ها.
4 نقليات مسافرين و حيوانات و اشياء در خشكه ، انهار و هوا.
5 توزيع آب، گيس، برق و تاسيس مخابراتي تيلفوني .
ماده 19  معاملات ذيل بدون رعايت نيت طرفين معامله تجارتي محسوب مي شود.
1 آميسه آاري.
2 دلالي.
3 معاملات برات و حجت (اعماز محرر بنام و محرر بحامل) و چك.
4 معاملات صرافي.
5 معاملات بانكهاي خصوصي و عمومي.
6 معاملات حساب جاري و مقاولات مربوط به آن.
7  معاملات راجع به سندات گروي و رسيدات آه در مقابل امواع موضوعه در گدامهاي
عموميه تجارتي موجود شده باشد.
8 تشكيل شرآت هاي تجارتي و خريد و فروش اسهام.
9  عقد هر نوع بيمه در مقابل مخاطرات خواه باجرت عقد شود و خواه با شرايط متقابله.
ماده 20  تمام معاملات يك تاجر تجارتي محسوب ميشود مگر اينكه ثابت شود آه معامله
عادي است.
ماده 21  اگر عقدي تنها براي يكي از طرفين تجارتي باشد و در قانون تجارتي بر خلاف آن
صراحتي موجود باشد در بارة تكاليفي آه از عقد مذآور براي تمام عاقدين توليد شده باشد احكام
قانون تجارت تطبيق ميگردد.
ماده 22  تكاليف اشخاص تاجر و غير تاجر آه از معاملات ديگر متولد و يا معاملات
متذآره اين فصل ماهيتا قابل قياس باشد تابع احكام قانون تجارت است.
ماده 23  تمام معاملاتيكه مرتبط به معاملات مذآورة اين فصل باشد از معاملات تجارتي
محسوب است.
فصل چهارم
ثبت تجارت
ماده 24  يك دايره بنام ثبت تجارت در تحت نظارت محاآميكه مكلف بر حل و فصل دعاوي
تجارتي ميباشند موجود است.
ماده 25  دايره ثبت تجارتي تحت نظارت رئيس محكمة مربوطه بيك مامور مسئول و مكلف
محول ميشود.
ماده 26  در صورت تعدد محاآم تجارتي در يك موضوع دايره ثبت تجارتي بامر مقام
ذيصلاحيت بيكي از محاآم مذآور مربوط ميگردد.
ماده 27  موضوعات و معاملاتيكه نظر بقانون تجارت و ساير قوانين لازم است به ثبت برسد
راسا يا باثر ابلاغ مقامات مربوطه و يا خواهش و مراجعت علاقمندان ديگر ثبت و قيد
ميگردد هر گونه تغييرات آه در مسايل مذآور واقع شود مطابق اصول ثبت و قيد ميشود.
ماده 28  مطالبيكه تجار و شرآت هاي تجارتي به ثبت آن مكلف اند قرار ذيل است:
الف  اسم (شخص يا شرآت)
ب  ولديت.
ج  محل تولد و تاريخ آن.
د  تابعيت شخص يا شرآت
ه  عنوان تجارت
و- موضوع تجارت
ز  نوع شرآت و تاريخ تاسيس آن و همچنين مرآز اصلي شرآت.
ح  سرمايه شرآت (تجار انفرادي ازين فقره مستثني است).
ط  اشخاصيكه در امور تجارت خانه يا شرآت داراي صلاحيت امضاء اند.
ي  ساير خصوصياتيكه ثبت آن (اصولا) اجباري قرار داده شده باشد.
ماده 29  طوريكه اشخاص علاقمند خواهش ثبت و قيت را ميكنند بخواهش ورثه يا قايم مقام
قانوني ايشان نيز ثبت بعمل مي آيد.
در صورتيكه صلاحيت خواهش قيد و ثبت باشخاص متعدد تعلق داشته باشد اگر مطابق
خواهش يكي از آنها معامله ثبت و قيد اجرا شود چنان محسوب مي شود آه از طرف همه
خواهش شده است.
ماده 30  طوريكه معاملات قيد و ثبت باثر مراجعه شخصي علاقمند ان و يا باثر مراجعه
وآيل قانوني شان اجراء ميشود بهمان صورت باثر ارسال اوراق و اسناد رسميه آه رسما
ترتيب شده و حاوي مطالبه ثبت باشد هم اجرا ميگردد.
ماده 31  خواهش قثد و ثبت بايد در مدتيكه قانون مقرر نموده است بعمل آيد.
اگر در قانون يك مدت براي آن تصريح نشده باشد در ظرف يكماه بعد از تكميل وثايق اجراي
آن لازم است. نسبت آسانيكه مكلف به ثبت بوده و خارج از محل ثبت اقامت دار ند نظر به
بعد مسافه براي هر 12 ميل يك روز علاوه ميشود.
ماده 32 - ثبتيكه قابل اعلان مي باشد تا زمانيكه آدام جريده مخصوصه براي اعلانات قانونيه
تاسيس گردد در جرايد رسمي يا خصوصي آه در آن محل موجود باشد نشر ميگردد و اگر
در آن محل جريده رسمي يا غير رسمي موجود نباشد در جريده آه در نزديك ترين محل نشر
ميشود اعلان ميگردد به استثناي خصوصياتيكه اعلان آنها قانونا بطور مختصر مجاز است
مراتب ثبت آلمه به آلمه درجه و نشر ميشود اگر تمام مندرجات اعلانات در يك روز
اآمال نگردد آخرين تاريخ نشر تاريخ تكميل اعلان شمرده ميشود.
بر تمام درخواست ها بيان نامه ها آه وثيقه ثبت را تشكيل ميدهد و جرايد يكه اعلان در آنها
نشر گرديده نمره و تاريخ دفتر ثبت تحرير و حفظ ميشود.
ماده 33  موضوعاتيكه حل آن بحكم يك محكمه مربوط باشد يا مامورين ثبت راجع به
ثبت قطعي آن متردد باشند قرار خواهش علاقمند بصورت موقتي بدفتر ثبت قيد
ميگردد. چنين موضوعات آه بصورت موقتي ثبت ميشود اگر در ظرف ششماه قطعيت آن
باثر مراجعه علاقمندان باثبات رسيده نتواند قيد موقتي از دفتر حذف ميشود. اآر قطيت آن
اثبات شود قرار اصل اصول ثبت بصورت قطعي قيد ميشود.
ماده 34  اگر موضوعاتيكه در دفتر ثبت قيد شده باشد تماما يا قسمتا از بين برود و رفع
شود. مطالب قيد شده در اثر مراجعه تحريري علاقمندان آن آه مستند به وثايق لازمه باشد نظر
بايجاب تماما و يا قسمتا از دفتر حذف ميگردد مطالبيكه ثبت و قيد آن قابل اعلان است حذف و
ابطال آن نيز اعلان ميشود.
ماده 35  راجع به اجراي ثبت و قيد و تعديل با حذف ثبت از طرف علاقه مندان به محكمه
مربوطه دايره ثبت بر عليه اجرا آتي آه مامورين ثبت مينمايند اعتراض شده ميتواند. اين
اعتراض از طرف محكمه مورد غور واقع و فيصله درباره آن داده ميشود. و اگر اجراآت
مامور ثبت بر حقوق شخص ثالث موثر باشد محكمه اعتراض را بحضور معترض و
شخص ثالث بشكل يك دعوي اصولي تدقيق و در آن باره حكم صادر ميكند.
ماده 36  هر شخص ميتواند مندرجات ثبت تجارت و تمام اوراق محفوظ متعلق ثبت و قيد
را مطالعه و تدقيق و صورت مصدق آنها را طلب و اخذ آند.
تبصره:
حق التصديق در همچه موارد قرار ذيل اخذ ميگردد:
الف  براي هر دفعه مطالعه (يك افغاني)
ب  براي گرفتن سواد غير مصدق (پنج) افغاني
ج  براي گرفتن سواد با تصديق (بيست) افغاني
ماده 37  آسانيكه مكلف به ثبت يك موضوع باشند و مكلفيت خود را در ظرف مدت
معينه آن ايفاء نكند ضامن جبران خساره و ضرري ميباشند آه ازين رهگذر به شخص
ديگري وارد شود علاوتا باثر پيشنهاد مامور ثبت و حكم محكمه آه دايره ثبت به آن
ربط دارد به جزاي نقدي نيز مجازات ميشوند. چنين اشخاص ميتوانند از فيصله محكمه به
مرافعه و تميز مراجعه نمايند و براي قبول مرافعه و تميز خواهي شرط است آه مبلغ
محكوم به را يا در صندوق محكمه توذيع آند و يا در آن باره ضمانت بدهد.
ماده 38  موضوعاتيكه در دايره ثبت تجارت ثبت و قيد گرديده باشد در مقابل اشخاص
ثالث موثر است. ليكن موضوعاتيكه ثبت آن قانونا مقتضي است اگر ثبت نشده باشد ولو
بصورت خصوصي اعلان هم گرديده باشد در مقابل اشخاص ثالث موثر نميباشد مگر
اينقدر است آه راجع به موضوعاتيكه ثبت نگرديده باشد مكلف ميتواند در مقابل اشخاص
ديگر در موضوع هاي قابل ثبت مطلع بودن آنها را ادعا و به ثبوت برساند.
ماده 39  اشخاصيكه موضوعاترا با سؤ نيت، خلاف حقيقت ثبت بنمايند بجزاي نقدي و يا
جزاي حبس محكوم ميگردند و يا هر دو جزا درباره ايشان يكجا تطبيق ميشود.
و براي مدتي از حق انتخاب بعضويت اطاقهاي تجارتي و صناعتي و معاملات در بروسه ها
محروم ميگردند. حق طلب جبران خساره و ضرر اشخاصيكه به نسبت جرم مذآور متضرر
گرديده اند محفوظ مي باشد و عند المراجعه متضرر محكمه ميتواند رسيدگي بنمايد.
فصل پنجم
عنوان تجارتي
ماده 40  هر تاجر مجبور است تا اوراق و معاملات متعلقه تجارت خود را در تحت يك اسم
معين آه عنوان تجارت تعبير ميشود اجرا و امضا نمايند.
ماده 41  هر تاجر چه منفردا و چه با شريك خصوصي آه اجراي تجارت مينمايد و همچنان
تمام شرآتهاي تجراتي مجبورند آه عنوان تجارت خود را در محليكه اجراي تجارت مينمايند و
يا مرآز آنها واقع است به دايره ثبت تجارت ثبت و اعلان نمايند.
ماده 42  عنوان تجارت بايست از اسم شخص تاجر و اسم فاميلي او مرآبت بوده و شرط است از
عناويني آه قبلا" ثبت گرديده است واضعا" متمايز باشد _ يك تاجر ميتواند بعنوان تجارت خود
تزئيداتي را آه خواسته باشد بنمايد ولي نميتواند چنان تزئيد اتي بكند آه راجع به هويت شخص او
يا در مورد وسعت  اهميت و يا وضعيت مالي تجارت تاجر مذآور و يا درباره موجوديت يك
شريك نزد اشخاص ثالث يك فكر غلط و مغاير حقيقت را توليد نمايد.
ماده 43  عنوان شرآت (تضامني) عبارت است از اسماي تمام شرآاء و يا اقلا از اسم يكي
از شرآاء با آلمه تضامني.
عنوان شرآت هاي تضامني مختلفط (آومانديت) خواه عادي و خواه سرمايه آن منقسم باسهام
باشد به ترتيبيكه در ماده( 42 ) ذآر گرديده اقلا از اسم يكي از شرآائي آه مسئوليت او غير
محدود باشد با آلمه تضامني مختلط تشكيل مي يابد. عنوان شرآت هاي سهامي عبارت است
از موضوع شرآت باضافه آلمه سهامي در شرآت هاي سهامي اسماي شرآاء و يا اشخاص
ديگر بعنوان شرآت داخل شده نميتواند
ماده 44  در صورتيكه يك تاجر عنوان تجارت خود را اصولا در يك محل ثبت آرده باشد
تاجر ديگر ولو داراي اسمي باشد آه همين عنوان را تشكيل ميدهد تا وقتيكه تزئيداتي به
منظور تغير اين اسم از عنوان ثبت شده ما قبل نكند در همان محل نميتواند آه همان اسم را
بحيث عنوان تجارت اتخاذ و يا جهت اجراي يك مقصد تجارتي استعمال نمايد. همچنان اگر يك
تاجر و يا شرآت تجارتي بخواهد غير از محليكه عنوان تجارت خود را در آن ثبت آرده در
آدام محل ديگر يك شعبه افتتاح نمايد در صورتيكه آدام تاجر و يا شرآت تجارتي تحت همان
عنوان در همان محل ثبت شده باشد موسس شعبه جديد مجبور است در عنوان تجارت شعبه
خود چنان تزئيد بنمايد آه از عنوان ثبت شده ما قبل همان محل واضحا تفريق شود.
ماده 45  طوريكه تمليك عنوان تجارت با تفكيك آن از تجارت خانه جايز نيست همچنان در
تمليك يك تجارت خانه اگر عنوان تجارت صراحتا و يا ضمنا داخل شود عنوان تجارت تمليك
نميگردد.
ماده 46  شخصيكه عنوان را با يك تجارت خانه يكجا تمليك مي آند طوريكه از تعهدات
شخص تمليك دهنده آه در تحت همان عنوان اجرا آرده مسئول است.
همچنان بر تمام حقوقيكه از تجارت آن وارد ميشود مالك ميگردد مقاولاتي آه خلاف اين
اساس ميباشد بشرط اين آه بدايره ثبت تجارت ثبت گردد و يا رسما بعلاقه مندان اطلاع داده
شود معتبر است مسئوليت متذآره اين ماده بعد از پنج سال سر از تاريخ تمليك ساقط ميشود.
ماده 47  شخصيكه يك تجارت خانه را بدون عنوان تجارت تمليك ميكند اگر در حين تمليك به
اساس عقد مقاوله مسئوليت تعهدات تمليك آننده را بذمه نگرفته و آن را به ثبت نرسانيده باشد
از تعهدات شخص تمليك دهنده مسئول نيست.
ماده 48  شخصيكه يك عنوان تجارت را بر طبق ماده ( 46 ) تملك ميكند مجبور است به آن
عنوان عياره ئيرا آه مشعر بر صفت خلفيت باشد ضم آند اگر بر خلاف اين حكم رفتار شود
شخص تمليك دهنده آه باستعمال عنوان تجارت از طرف شخص تملك آننده موافقت نموده
باشد از تعهداتي آه تملك آننده در تحت همان عنوان اجراء ميكند مسئول است مشروط باينكه
باساس مراجعه دائنين به نسبت تعهدات شخص تملك آننده از طرف دايره (اجرائيه محكمه)
تحصيل طلبات بعمل نيامده باشد.
ماده 49  در صورت وفات يك شريك آه اسم او در عنوان شرآت داخل باشد اگر وارثين
قايمقام ادامه شرآت را قبول آنند تغيير عنوان شرآت لازم نميشود درصورت عدم شمول
ورثه در شرآت نيز بشرط اينكه موافقه تحريري ايشان حاصل شود عين عنوان شرآت حفظ
ميگردد.
و همچنان در صورت خروج يك شريك از شرآت اگر تحريرا از او موافقه گرفته نشود ابقاي
اسم او در عنوان شرآت جائز نيست.
ماده 50  در صورتيكه عنوان تجارت تبديل شود احكام ماده ( 41 ) تطبيق ميشود.
ماده 51  آسانيكه قصدا بر امتعه اشياء  دوسيه ها  پاآت ها  مكاتيب  وسايل اوراق تجاريه
 بسته هاي تجارتي و بارهاي تجارتي  بغير حق عنوان تجارتي ديگري را وضع و يا امتعه
را آه عنوان تجارت غير بر آن وضع شده باشد دانسته مي فروشند و يا براي فروش عرضه
ميكنند بشرطيكه در حكم ماده ( 54 ) خللي وارد نشود بجزاي نقدي يا به حبس و يا به هر دو
مجازات ميگردند.
تعقيب جرائم متذآره اين ماده بدعواي شخصي مربوط ميباشد. بعد از اقامه دعوا مدعي ميتواند
از دعوا ابراء نمايد. ابراء از دعوي شخصي دعواي حقوق عمومي را هم ساقط ميكند.
ماده 52  از متخلفين مواد ( 40  41  42  و فقره اخير ماده 43 ) و احكام ماده ( 45 ) جزاي
نقدي گرفته ميشود.
ماده 53  تمام محاآم  مامورين اطاقهاي تجارت و صنايع  مامورين دائره ثبت و مقامات
ذيعلاقه ديگر اگر در اثناي وظيفه آگاه شوند آه يك عنوان تجارت ثبت نشده و استعمال آن
مخالف مواد ( 40  41  42  43 ) واقع شده است مجبورند آيفيت را بمقامات مربوطه اخبار
نمايند.
ماده 54  بهر صورتيكه يك عنوان تجارت برخلاف احكام مندرجه اين فصل استعمال شده
باشد علاقه مندان ميتوانند منع استعمال و در صورتيكه ثبت شده باشد ابطال آنرا تقاضا آنند
علاوه بر اين از استعمال مذآور خواه عمدي و خواه در اثر سهو باشد اشخاص متضرر
ميتوانند جبران خساره خود را دعوي آنند محكمه ميتواند عند الاقتضاء بعد از استشاره از
اهل خبرت احوال و آيفيات حادثه را تدقيق نموده درباره وجود و مقدار خساره نظر به
قناعت خود حكمي صادر آند علاوه برين در صورتيكه شخص متضرر خواهش آند و
متحمل مصارف آن نيز شود به نشر حكم نيز قرار داده ميتواند.
فصل ششم
رقابت غير قانوني
ماده 55  اگر در علائم و اسمائيكه يك تاجر استعمال آند با علائم و اسمائيكه تاجر ديگر
بطور مستحق استعمال مينمايد اشتباه واقع شود استعمال چنين اسم و علامت براي تاجر اول
الذآر ممنوع است. شخصيكه مخالف اين حكم عمل ميكند ولو هيچ گونه قصور نداشته باشد
باز هم محكمه ميتواند بر حسب درخواست شخص علاقمند امر رفع التباس را صادر آند.
ماده 56  هر گونه حيله و دسيسه در امور تجارتي ممنوع ميباشد.
ماده 57  يك تاجر به قصد اجراي رقابت نميتواند بچنان نشريات مخالف حقيقت به پردازد
آه به منفعت يا تجارت ديگري ضرر وارد آند.
ماده 58  يك تاجر از اشاعات مغاير حقيقت راجع به منشاء و يا اوصاف امتعه و يا اهميت
تجارت خود به مقصود جلب مشتريان تاجر ديگري آه امتعه هم جنس را مي فروشد و
همچنان از اعلان تصديق نامه و مكافاتي آه حايز آن نبوده باشد و از استعمال حيل و دسايس
بمقصد مذآور ممنوع است.
ماده 59  هيج يك تاجر نيمتواند مامورين و مستخدمين تاجر و يا فابريكه ديگري را بمقصد
اطلاع از مشتريان و جلب آنها بخود تطميع نمايد.
ماده 60  تاجر نميتواند به هيچ شخصي خلاف حقيقت شهادتنامه يا تصديق حسن خدمت
بمنظور اغفال تاجر ديگر بدهد.
ماده 61  تاجريكه مخالف احكام مواد فوق رفتار آند بجبران خساره اشخاص متضرر مجبور
است.
ماده 62  يك نماينده اطلاعاتي تجارتي آه قصدا و يا در نتيجه يك غفلت سنيگيني درباره
اخلاق يا اقتدار مالي يك تاجر معلومات خلاف حقيقت بدهد مسئول جبران خساره مادي و
معنوي است آه ازين رهگذر بتاجر مذآور عايد شود اظهار نماينده مذآور در تصيح آن
معلومات مستلزم برائت او شده نميتواند محكمه ميتواند در عين زمان با فيصله ئيكه درباره
جبران خساره مينمايد امر آند آه مسئله مذآور بمصارف خود نماينده بيك جريده يا جرايد
متعدد نشر هم شود.
ماده 63  تاجريكه مرتكب افعال مندرجه اين فصل ميشود اگر با سوء نيت حرآت آرده باشد
علاوه براينكه بجبران خساره محكوم ميگردد بجزاي نقدي و حبس نيز مجازات ميشود.
ماده 64  شخصيكه به جزاء يا جبران خساره محكوم ميشود اگر فعلي را آه موجب جزاء يا
جبران خساره شده است مكررا مرتكب شود جزاي او دو چند شده ميتواند. دعواي جزا تنها
بوسيله شكايت شخص ذيعلاقه با اطاق تجارت محل  اقامه ميشود ابرا مدعي شخصي از
دعوي حقوق عموميه را ساقط ميسازد.
فصل هفتم
دفاتر تجارتي
ماده 65  هر تاجر مجبور است سه دفتر يعني دفتر دارائي دفتر آل و دفتر يوميه داشته باشد.
علاوه برين مجبور است مينوت تمام مكاتيب و تلگرامات صادره و اصل تمام تلگرامات و
مكاتيب وارده را با اوراق تاديات بصورت منظم حفظ نمايد.
ماده 66  هر تاجر بر حسب لزوم و احتياج معاملات تجاريه خود ميتواند علاوه بر دفاتر
متذآره فوق دفاتر ديگري هم ترتيب آند. ليكن اين دفاتر تابع شرايطي آه در مواد آتيه مذآور
است نميباشد.
ماده 67  تاجر مكلف نيست خودش دفاتر تجاريه خود را ترتيب آند ميتواند براي اينكار
اشخاص ديگري را استخدام نمايد. ليكن قيود مطالبي آه از طرف مستخدم مذآور درين دفاتر
درج و تحرير ميشود در حكم قيود و مطالبي است آه خود تاجر شخصا آنرا درج و تحرير
نموده باشد.
ماده 68  دفاتريكه بر طبق ماده ( 65 ) ترتيب آن لازمي است بايد قبل از استعمال بصورت
مجلد از طرف مالكين آن شخصا و يا بالواسطه به دايره ثبت آه در محل همان تجارت خانه
واقع است براي مهر و نشان تقديم گردد  دايره ثبت بهر صفحه دفاتر برنگ ثابت نمره
مسلسل را وضع و بمهر رسمي ممهور و در اول و آخر آتاب تعداد اوراق را قيد نموده بعد از
نوشتن تاريخ در پهلوي مهرهاي صفحه اول و آخر تصديقا امضا نيز ميكند.
ماده 69  در دفتر دارائي امور ذيل درج ميشود:
1  نقوديكه تاجر در روز آغاز با قيمت هاي تخيمني هر نوع اموال منقول و غير منقول آه به
تجارت خود تخصيص ميدهد و قيمت هاي اسهام و اسناد قرضه آه نشر ميدارد به اعتبار
قيمت جاريه آنها آه در تاريخ مذآور خريد و فروش ميشود و تمام طلباتيكه قابل تحصيل
شمرده ميشود خواه از روي اسناد باشد و يا غير آن.
2 تمام ديوني آه از تعهدات و ذرايع ديگر بدست مي آيد.
3 پس از تعيين دارائي خالص آه عبارت از مقدار دارائي بعد از وضع ديون مي باشد تاجر
مجبور است در آخر هر سال حسابي يك بيلانس را آه حاوي مقدار ديون و دارائي مخصوص
تجارت او باشد ترتيب و درين دفتر درج نمايد.
بيلانس اقلا در سال يكبار بايد ترتيب شود.
ماده 70  در آغاز تجارت بعد از ينكه سرمايه اصليه تاجر آه بموجب ماده ( 69 ) تعيين مييابد
در دفتر يوميه قيد گرديد. تمام معاملات آلي و جزئي داير بداد و ستد چه متعلق معاملات
تجاريه باشد و چه بمعاملات عاديه جدا جدا روزمره بترتيب تاريخ معامله و همچنان
مصارف شخصيه او قيد و درج ميشود.
ماده 71  تمام مراسلات صادره تجاريه داراي اصل و مينوت خواهد بود و همه مكاتيب و
تلگرامهاي صادره و وارده باصول انديكاتر اجمالا قيد و ثبت خواهد شد.
ماده 72  تصويبات شرآتها در آتاب تصويباتيكه از طرف مجمع عمومي و هيئت مديره در
اثر مذاآره اتخاذ ميشود با اسماي اعضائيكه در مذاآره حاضر بوده اند و تاريخ اجتماع و
معلومات ديگري آه موجب اطلاع آامل از جريان مذاآره و اخذ آراء شده بتواند قيد و درج
گرديده در ذيل اين تصويبات اشخاصيكه در شرآت ماذون بامضاء ميباشند امضاء ميكنند.
ماده 73  تجار يا اخلاف ايشان آه معاملات تجاريه ايشان را ادامه ميدهند مجبور اند دفاتري
را آه نداشتن آن مكلف قرار داده شده اند (سر از تاريخ قيد آخرين آه در دفاتر مذآور ميشود)
و تلگرامات و مكاتيب را از تاريخ خود آنها تا مدت پانزده سال محافظه نمايند.
ماده 74  دفاتر و مكاتيب تجاريه در مسايل مربوطه به وراثت  شرآت يا افلاس در حال
تسليم چه از جانب محكمه و چه از جانب علاقه مندان تمام جهات و اقسام آن تدقيق شده
ميتواند.
ماده 75  در اثناي جريان دعاوي در موارد متنازع فيها محكمه ميتواند بر حسب تشخيص خود
يا برحسب خواهش يكي از طرفين به ارائه دفاتر و اوراق تجاريه امر بدهد.
ماده 76  اگر در نقل و ارائه دفاتر و مكاتيب تجاريه آه حكم ارائه آن داده شده باشد
بعلت بودن آن در حوزه قضاء محكمه ديگر غير از محكمه آه دعوي در آن دائر است
مشكلاتي باشد محكمه اول الذآر رسما سواد مصدقه قسمت هاي لازم را از محكمه
مربوطه خواسته ميتواند.
ماده 77  مسئوليتي آه از عدم دارائي دفاتر ضروريه تجاريه و عدم ترتيب قانوني آن توليد
ميشود راسا بخود صاحب تجارت خانه عائد است و تاجر نميتواند اين قصور را بدوش ديگري
افگنده خود را از مسئوليت بري سازد.
ماده 78  اگر دفاتر ضروريه تجاريه در اثر واقعاتي مانند حريق و آفات ديگري در ظرف
مدتيكه محافظت آن مجبوري است ضايع شود لازم است آيفيت ضياع در ظرف يكماه از
طرف تاجر و يا وآيل او به محكمه مربوطه اخبار گردد. اگر محكمه درباره صحت ضياع
بعد از تحقيق قناعت حاصل آند به شخص مراجعت آننده تصديق لازمه را اعطا خواهد نمود.
ماده 79  در اختلافاتيكه بين تجار راجع بمعامله تجارتي پيدا ميشود دفاتر قانوني تجارتي
را ميتوان در دايره شرايطيكه در مواد ( 80 و 84 ) تعيين شده است بحيث وسايل ثبوت
قبول نمود.
ماده 80  مندرجات دفاترقانوني تجارتي خواه باحكام قانون مطابق باشد خواه نباشد عليه
صاحب آن و يا خلف آن و ياخلف اخير الذآر دليل شده مي تواند مندرجاتي آه بر له تاجر
باشد در صورتيكه دفاتر تجاريه مطابق قانون ترتيب شده باشد معتبر ميباشد.
ماده 81  اگر مندرجات دفتر تاجري مطابق اصول بوده مخالف مندرجات دفتر يا اسناد
تاجر ديگري باشد غير حقيقي بودن هر يكي از آن به وثايق و دلايل معتبره با ثبات برسد قوه
اثباتيه دفتر و اسناد ساقط ميگردد.
ماده 82  اگر دفتر يكي از طرفين قانونا منظم بوده دفتر طرف مقابل باصول موافق نباشد و
يا هيج دفتر نداشته باشد و يا نخواهد دفتر خود را ارائه دهد مندرجات دفتر تاجر اول الذآر
عليه طرف مقابل دليل شده ميتواند ليكن اگر طرف مقابل ضد مندرجاتي را آه بر عليه او
استاد شده يا وثايق معتبره اثبات نموده بتواند مندرجات مستنده قوه اثباتيه خود را مي بازد.
ماده 83  اگر يكي از طرفين مندرجات دفاتر تجار يه خصم را در حضور محكمه قبول آند
در صورتيكه خصم از ارائه دفتر تجاريه خود امتناع ورزد محكمه ميتواند در حق طرفيكه
طالب ارائه است بقناعت خود فيصله بدهد.
ماده 84  زمانيكه محكمه مندرجات دفتر تجاريه را موافق اصول ديده بر له صاحب آن دليل
بگيرد ميتواند بجهت اآمال قناعت وجداني راجع بصحت مدرجات مذآوره و واجب الادا
بودن حق مدعي بر ذمه مدعي عليه يك تحقيقات ضمني مزيد را اجرا و بعد از حصول قناعت
فيصله لازمه را بدهد. تحقيقات ضمني محكمه به هيچوجه نبايد بيش از 15 روز طول بكشد.
فصل هشتم
نماينده گان تجار
ماده 85  آسيكه در محل اجراي تجارت يك تاجر و يا در يك محل ديگر مربوط بامور
تجاري او از طرف تاجر بكار تجارت مكلف باشد نماينده تاجر گفته ميشود.
ماده 86  تاجر تنها در حدود دايره اجازه آه به نماينده خود داده باشد از معاملات و عقد
مقاولات نماينده خويش مسئول ميباشد و اگر نماينده مذآور را تجار متعدد استخدام نموده باشند
هر يك بنوبه خود مسئول ميباشند و اگر نماينده از جانب شرآت تجاريه گماشته شده باشد
مسئوليت شرآاء نظر به نوعيت شرآت تعيين ميشود.
ماده 87  حق نمايندگي آه بيك نماينده داده ميشود يا صريح ميباشد و يا ضمني ورقه آه
متضمن نماينده گي صريح باشد در دايره ثبت محلي آه در آن جا نماينده اجراي تجارت
مينمايد ثبت و اعلان ميشود و در صورت عدم اجراي اين مراسم احكام ماده( 88 ) تطبيق
ميگردد.
ماده 88  حق نمايندگي آه بيك نماينده ضمناً داده شده باشد در مقابل اشخاص ثالث غير حدود
دانسته ميشود و به نسبت هر نوع تجارتي آه داده شده باشد تمام معاملاتي را آه در ضمن آن
تجارت اجرا ميشود در بر ميگيرد اگر نماينده با اشخاص ثالث اجراي معاملات نموده باشد و
تاجر اثبات نموده نتواند آه اشخاص ثالث از محدوديت حق نمايندگي او در زمان اجراي
معامله اطلاع داشتند ادعاي تاجر در باب  محدوديت نمايندگي نماينده مذآور بمقابل اشخاص
ثالث معتبر نيست.
ماده 89  اگر نماينده دايماً بنام آمر خود يعني صاحب تجارتخانه اجراي معامله ميكند بايد در
اثناي امضاء نمودن در پهلوي اسم و شهرت خود اسم تاجر و شهرت او يا عنوان شرآت را
بنويسد و آلمه (وآالتا) و يا معادل آن آلمه ديگري را علاوه آند. در حاليكه احكام اين فقره را
ايفاء نكند نماينده از معاملاتيكه اجرا نموده شخصا مسئول ميشود و ليكن اگر اشخاص ديگر
راجع به تجارتي آه باو سپرده شده است معامله بكنند ميتوانند عند الموقع بر عليه آمر نيز
دعوي نمايند.
ماده 90  شخصيكه بدون داشتن حق نمايندگي بصفت نماينده يك تاجر اجراي معامله آند و
تاجر معامله او را تصديق ننمايد مجبور به جبران خساره ميباشد آه ازين رهگذر بشخص
ثالث صاحب حسن نيت وارد شود.
ماده 91  نماينده بدون موافقه صريح آمر خود نميتواند به حساب خود يا ديگر شخصا و يا
بالاشتراك هيچيك معامله تجاريه را اجراء آند. نماينده آه مخالف اين حكم رفتار ميكند اگر
ضرري از معاملات او توليد شود مجبور به جبران خساره ميباشد و در صورت منفعت تاجر
ميتواند منافع معاملات او را تملك آند.
ماده 92  سلب و يا تحديد حق نمايندگي صريح  تابع ثبت و اعلان است.
ماده 93  نماينده راجع به معاملات تجاريه آه باو مفوض ميباشد مانند قروض و غيره ميتواند
بنام آمر خود در محكمه اقامه دعوي آند و همچنان اقامه دعوي بر عليه نماينده نيز جائز
است.
ماده 94  احكام اين فصل بر نماينده گان تجارتخانه ها و شرآتهاي خارج آه در داخل مملكت
افغانستان بنام و حساب آنها اجراي معامله آنند نيز قابل تطبيق است.
فصل نهم
نمايندگان سيار تجارتي
ماده 95  مستخدمي آه براي اجراي معاملات تجارتي يك تاجر به توسط مكتوب يا اعلان يا
متحد المال يا وثايق ديگر ي مثل آن از طرف تاجر مجاز گرديده بمحل ديگر اعزام
ميگردند نمايندگان سيار تجارتي گفته ميشوند و آمرين شان از نتايجيكه در داير ماذونيت
ايشان از معاملات تجاريه متولد ميشود مسئول ميباشند.
ماده 96  احكام ماده ( 89 ) به نمايندگان سيار تجارتي نيز تطبيق ميشود. ليكن زمانيكه اين
نمايندگان معاملاتي را اجرا آرده اند بخواهند امضاء آنند نمي توانند آلمه وآالتاً يا معادل
آنرا استعمال نمايند بلكه مجبور اند فقط اسماي آمرين خود را درج آنند.
ماده 97  نمايندگان سيار تجارتي طوريكه اجازه ندارند بدل اموالي را آه شخصا تسليم نه
نموده اند قبض آنند همچنان نمي توانند قيمت را تاجيل و يا مبلغ آنرا تنزيل بدهند ولي ميتواند
پيشنهاداتي را آه بنام آمرين شان واقع شده باشد بنام ايشان قبولي و تدابيري را آه براي حفظ
منافع آمرين شان باشد اتخاذ آنند.
فصل دهم
مامورين فروش
ماده 98  اشخاصيكه در تجارتخانه ها مجاز بفروش اموال عمده و پرچون باشد مامورين
فروش ناميده ميشوند. مامورين فروش حق دارند قيمت اموالي را آه در داخل شعبه فروش
ميفروشند مطالبه و اخذ نمايند در صورتيكه صلاحيت اخذ قيمت به (آسه) داده نشده باشد
مامورين فروش تا تصديقنامه و اجازه رسمي به امضاي آمرين و صاحبان تجارتخانه نداشته
باشند نميتوانند در خارج تجارتخانه مطالبه و يا اخذ قيمت اموال را بنمايند.
فصل يازدهم
دلالي
ماده 99  اشخاصيكه بالمقاوله اجير خاص هيچ يك از طرفين نبوده و در عقد
مقاولات مروجه تجارتي فقط بالمقابل اجرت بين عاقدين وساطت و باين صورت
تسهيل عقد معاملات تجاريه را براي خود پيشه اتخاذ نمايد دلال ناميده ميشود دلالها
داراي حقوق مندرجه اين فصل و تكاليف آن ميباشد.
ماده 100  بجز در صورتيكه عاقدين از ترتيب سته صرف نظر آنند و يا نظر به جنس امتعه
بنا بر عرف محلي لزوم ترتيب آن محسوس نشود دلال مجبور است آه بعد از اجراي معامله
بدون معطلي سته هاي سند) را حاوي اسامي و شهرت آامله عاقدين موضوع و شرايط
مقاوله نوع و مقدار قيمت و زمان تسليم امتعه موضوع مقاوله را بامضاء خود بطرفين اعطا
آند.
ماده 101  درباره معاملاتيكه اجراي آن فورا مشروط نباشد بايد سته به امضاء طرفين عاقدين
رسانيده شده وسته امضاء شده يكي از طرفين بطرف مقابل اعطاء شود در حاليكه يكي از
طرفين از قبول و يا امضاي سته استنكاف ورزد دلال فورا بطرف مقابل واقعه را ابلاغ
خواهد نمود.
ماده 102  دلال درباره صحت امضاي طرفين آه در اوراق معامله آه توسط او واقع شده و
همچنان از صحت امضاي ظهر نويس اخير آه در هر نوع سندات محرر بامر باشد مسئول
است.
ماده 103  دلالي آه معامله بواسطه او اجرا ميشود اگر سته را طوري ترتيب آند آه معرفي
يكطرف به طرف مقابل به آتيه موقوف گذاشته شده باشد درين صورت اگر طرف مقابل سته
را قبول آند و بعدا طرف معلوم گرديد و اعتراضات جديد هم واقع نشده باشد طرفي آه سته را
قبول نموده است بعقد واقعي يابند ميگردد مدتيكه براي معلوم شدن طرف مجهول لازم است از
روي عرف محلي و اگر چنين عرف وجود نداشته باشد مطابق ايجاب حال تعيين ميگردد.
اگر طرف مجهول در مدت معينه معلوم نشود و يا معلوم شود بر عليه او اعتراضات جديد بعمل آيد
طرفي آه سته را قبول نموده است حق دارد اجراي معامله را از شخص دلال طلب و بر عليه او دعوي
آند. معهذا اگر در اثر مراجعه دلال فورا از حق مذآور در اجراي معامله استفاده نميكند بعد از آن
دعوي او مسموع نيست. در صورتيكه دلال آن معامله را بالذات خودش ايفاء نموده باشد حقوقيكه از
رهگذر عقد معامله عايد بطرف ديگر است بخودش منتقل ميشود.
ماده 104  دلال مجبور است نمونه هر يك از امتعه را آه مطابق نمونه ذريعه او فروخته
ميشود تا وقتي نزد خود محافظه نمايد آه معامله ختم گردد.
اگر طرفين از محافظت نمونه صراحتا صرف نظر آنند و يا نظر به جنس امتعه بنابر
عرف محلي لزوم حس نشود دلال ميتواند از محافظه نمونه مودوعه صرف نظرآند
دلال براي اينكه بالاخره اتمام حجت نموده بتواند بايد نمونه مورد معامله را نشاني نمايد.
ماده 105  دلال براي قبول قيمت و يا جنس آه در مقاوله تصريح شده است صلاحيت ندارد.
ماده 106  دلال مكلف است مانند يك تاجر مدبر و راستكار حرآت نمايد.
نسبت به خساراتيكه از غفلت او نشئت آند نزد هر يكي از طرفين مسئول ميباشد.
ماده 107  طرفداري دلال از يك جانب باندازه آه مخل بيطرفي شود و يا انتفاع از جانب
ديگر با سوء نيت حق مطالبه اجرت و مصارف دلالي را ساقط ميسازد.
ماده 108  دلال متعاقب انعقاد معامله و يا اگر عقد مقيد بر آدام شرط بوده و
متعاقب تحقق شرط سته آن معامله راتسليم نموده باشد حق طلب اجرت خود را دارد.
اين حق او از روز عقد معامله تا يكسال اعتبار دارد اگر معامله منعقد نشود و يا شرط
معلقه تحقق نه نمايد دلال نمي تواند از تشبثاتي آه در آن باره نموده است اجرت طلب
آند.
ماده 109  اندازه اجرت دلالي از روي مقاولات و مقررات ودر صورت عدم آن نظر بعرف
محلي تعيين ميگردد.
ماده 110  اگر تاديه مصارف معقول از طرف دلال مشروط به نتيجه معامله نباشد دلال حق
مطالبه آنرا دارد.
ماده 111  اگر طرفين راجع باجرت مقاوله ننموده باشند و بر طرفين مقررات هم معين
نباشد آه اجرت را آدام يك متحمل شود از روي عرف محلي فيصله مي شود در صورت فقدان
چنين عرف لازم است طرفين بطور مناصفه به پردازند.
ماده 112  دلال مجبور است معاملاتيرا آه بوساطت او اجرا ميشود هر روزه بترتيب تاريخ
و هدايت ماده ( 100 ) درج روزنامچه آند هر معامله آه درج ميگردد هر روزه از طرف
دلال امضاء مي شود. احكام مواديكه راجع بطرز درج آردن و محافظه روزنامچه تجاريه
است درباره روزنامچه دلال نيز جاري است راجع بمعامله آه دلال در آن توسط نموده باشد
مجبور است هر وقت آه طرفين تقاضا آنند نقل روزنامچه خود را آه حاوي معامله مذآوره
باشد بامضاي خود بايشان بدهد.
ماده 113  محكمه براي اثبات خصوصيات دعوي ميتواند نقل يا اصل سته و اوراق مثبته
ديگر و روزنامچه دلال را مطالبه آند.
ماده 114  دلاليكه راجع به طرز درج و محافظه روزنامچه خود مخالف احكام قانون
حرآت آند به جزاي نقدي محكوم ميشود.
ماده 115  درباره اشخاصيكه بين تجار آوچك دلالي ميكنند احكام عايد بسته و روزنامچه آه
درين فصل مذآور است تطبيق نميشود.
شرآتهاي تجارتي
فصل اول
احكام عمومي
ماده 116  شرآت هاي تجارتي عبارت از اشتراك اشخاص است آه به مقصد اجراي
معاملات تجاريه در موضوع واحد يا متعدد به وجود مي آيد.
ماده 117  شرآت هاي تجارتي به انواع ذيل است:
الف  شرآت تضامني (آولكتيف)
ب  شرآت تضامني (آومانديت)
ج  شرك محدود المسئوليت (ليميتد)
د  شرآت سهامي (انونيم)
ه  شرآت تعاوني (آوپراتيف)
ماده 118  شرآتهاي تجارتي داراي شخصيت حقوقيه ميباشند. بنابرين ميتوانند در تحت
عناوين خود به عقد مقاولات و اجراي معاملات پرداخته صفت داين و مديون را اآتساب
نمايند و نيز ميتوانند باين صفت در محاآم اثبات وجود آنند و اموال منقول و غير منقول را
تصرف نمايند.
ماده 119  مواديكه در شرآتهاي تجارتي سرمايه شناخته ميشود قرار ذيل است:
الف  اموال منقول مادي مانند نفوذ اشياء حيوانات.
ب  اموال منقول غير مادي از قبيل امتياز  حق اختراع  اجازه نامه هاي مارك(تجارتي  صنعتي).
ج  هر گونه اموال غير منقول
د  منافع و حق استعمال اموال غير منقول و منقول
ه  سعي و عمل
و  اعتبار تجارتي
ز تجارت خانه
ماده 120  تاسيسات حق آرايه اسم و عنوان  حق اختراع  مارك تجارتي و غيره از قبيل
رسم و مودل هائيكه براي اجراي صنعت تجارتي خدمت مي آند از عناصر تجارت خانه
محسوب است.
ماده 121  هر شريك بموجب تعهديكه راجع بتاديه سرمايه بشرآت نموده در مقابل شرآت
مديون و مسئول است لذا شريكي آه سرمايه متعهدة خود را بشرآت در موعد معينه نه پردازد
مسئول جبران ضرر و جبران خساره ايست آه ازين رهگذر بشرآت عايد ميگردد.
ماده 122  سرمايه آه در اداي آن تاخير واقع شده اگر از قبيل سرمايه نقدي باشد بر علاوه
جبران خساره عايده آه در ماده 121 ذآر شده از روز لازم التاديه بودن آن تاجر به تاديه
تكت پولي قانوني مجبور است.
ماده 123  اگر شريكي عوض سرمايه آه بشرآت تعهد آرده است طلباتي را آه بالاي
اشخاص دارد بشرآت حواله نمايد تا تحصيل طلبات از طرف شرآت بري الذمه شده
نمي تواند. اگر طلبات مذآور موجل باشد در حاليكه بر خلاف آن مقاوله موجود نباشد
پس از بسر رسيدن موعد و اگر معجل باشد از تاريخ تاسيس شرآت الي مدت يكماه بايد
تحصيل شود اگر در ظرف يكماه تحصيل نميگردد هر قدر روزيكه اضافه از آن بگذرد
مجبور به تاديه تكت پولي است اگر يك قسمت طلبات تحصيل شده باشد راجع به قسمت
متباقي همين حكم مدار اعتبار است.
ماده 124  قيمت اشيائيكه به صورت سرمايه آورده مي شود در مقاوله بايد تعين شود اگر
تعيين نشده باشد قيمتي آه در روز دادن اشياء در بازار يا بورس جاري است معتبر خواهد بود
و در صورتيكه اشيادر بورس و بازار قيمت جاريه نداشته باشد قيمتي آه از طرف اهل خبره
تعيين ميگردد نزد جانبين معتبر شمرده ميشود.
ماده 125  ملكيت امواليكه به صورت سرمايه آورده مي شود اگر خلاف آن در مقاوله حكمي
موجود نباشد عايد بشرآت است.
ماده 126  راجع به ادعاي جبران ضرر و خساره تكت پولي آه در مواد ( 121
122  123 ) بيان شده اطلاع قبلي بجانب مقابل ضروري نيست اين مدعيات مانع حق
فسخ شرآاء آه در ماده ( 175 ) مقرر شده نمي باشد.
ماده 127  هر شريك موظف است آه در اثناي رسيدگي بامور شرآت مثل امور شخصي
خود با نهايت حسن نيت و دقت و بصيرت رفتار نمايد.
ماده 128  هيچ يكي از شرآاء به نسبت آار خود از شرآت حق طلب اجرت را ندارد. ولي
اگر در مقاوله اخذ اجرت مقرر شده باشد مانعي نخواهد داشت آه اجرت بگيرد.
ماده 129  هر شريك مسئول و ضامن ضرري است آه بحيله  خدعه  و تجاوز از صلاحيت
و يا اهمال وظيفه خويش بشرآت وارد نموده باشد و اين ضرر را نمي توان با منافعيكه شريك
مذآور در امور ديگر بشرآت تامين نموده باشد مجرا نمود.
ماده 130  اجرتي آه به مامورين و مستخدمين شرآت در مقابل خدمت ايشان پرداخته ميشود
اگر تاديه آن قسماً و يا تماماً بصورت اشتراك در نفع مقرر شده باشد اين وضعيت بايشان
صفت شريك را نمي بخشد.
ماده 131  اگر صورت تقسيم نفع و ضرر در مقاوله شرآت تصريح نگرديده باشد نفع و
ضرر هر شريك به تناسب حصة سرمايه تقسيم ميشود.
ماده 132  اگر در مقاوله تنها صورت تقسيم نفع تعيين و از طرز تقسيم ضرر بحث
نشده باشد ضرر هم مانند نفع تقسيم ميشود اگر از تقسيم ضرر بحث شده صورت تقسيم
نفع مسكوت عنه گذاشته شده باشد نفع هم مانند ضرر تقسيم ميشود.
ماده 133  اگر در مقاوله شرآت نفع شرآت تنها بيكي و يا چندي از شرآاء در ضرر شرآت
درج باشد شرط مذآور آان لم يكن است درين حال صورت تقسيم مجهول شمرده شده نفع و
ضرر بموجب ماده ( 131 ) در بين شرآاءتقسيم ميگردد. تنها راجع به شر يكي آه مساعي
خود را بحيث سرمايه بشرآت آورده و عدم اشتراك آن بضرر شرآت در مقاوله شرآت
مشروط باشد اين شرط معتبر است.
ماده 134  اگر يك شرآت از اختتام موعد معينه خود زيادتر دوام آند چنان اعتبار داده ميشود
آه دوام آن براي يك مدت غير معين تمديد شده است.
فصل دوم
شرآت هاي تضامني
حصه اول
ماده 135  شرآت تضامني شرآتي است آه در تحت عنوان معين براي امور تجارتي بين
دو يا چند نفر با مسئوليت تضامني تشكيل ميشود. اگر دارائي شرآت براي تاديه تمام قروض
آافي نباشد هر يك از شرآاء مسئول پرداخت تمام قروض شرآت است.
ماده 136  شرآت هاي تضامني بايد داراي قرارداد تحريري باشند.
ماده 137  در قرارداد شرآت هاي تضامني فقرات ذيل درج مي شود.
1 تاريخ قرارداد.
2 اسم  شهرت  اقامتگاه و ديگر اوصاف مميزه شرآاء اگر شرآت ديگري بشرآت داخل
شده باشد عنوان شرآت مذآور.
3 مرآز تجارت شرآت
4 تضامني بودن شرآت
5 عنوان شرآت
6  اسامي شرآائيكه بنام شرآت حايز صلاحيت امضاء ميباشند با تصريح اينكه
منفرداً و يا مشترآاً صلاحيت امضا را دارند.
7 موضوع شرآت
8 حصه سرمايه را آه هر شريك تعهد آرده و قيمت هاي تخميني قسمت سرمايه غير نقدي
با صورت تعيين قيمت آن.
9 حصه اشتراك هر شريك در نفع و ضرر.
10  تاريخ تاسيس و ختم شرآت علاوه ازين شرآاء ميتوانند فقرات ديگري را آه مفيد بدانند
هم در قرارداد درج آنند.
ماده 138  اشخاصيكه شرآت تضامني را تشكيل ميدهند مجبور اند آه يك نقل قرارداد شرآت
را از روز تشكيل شرآت تا يكماه در محليكه مرآز شرآت واقع است به دايره ثبت تجارت
ثبت و اعلان آنند.
ماده 139  شرآت تضامني اگر خارج از حوزه محكمه ثبت تجارت خود شعبه تاسيس آند
بايد خصوصيات قرار داد خود را در دايره ثبت محل تاسيس شعبه نيز به ثبت برساند.
ماده 140  اگر در يك شرآت تضامني بعد از ثبت و اعلان تبدلاتي در عنوان و اقامتگاه و
يا موضوع توليد شود و يا شرآائيكه صلاحيت امضاء دارند تغيير نمايند و يا بعضي از شرآاء
از شرآت خارج يا بعض شرآاي ديگري داخل شوند و يا سرمايه شرآت تزئيد و يا تنقيص
شود و يا قبل از انقضاي مدت معينه قرارداد شرآت منحل و يا بعد از انقضاي مدت تمديد
گردد و يا با شرآت ديگري ملحق شود راجع به اين خصوصيات از طرف شرآت يك بيان
نامه آه بامضاي تمام شرآاء رسيده باشد ترتيب و با اسناديكه مثبت اين تعديلات است بعد از
تصديق محكمه مربوطه ثبت و اعلان ميشود.
ماده 141  خصوصياتيكه به موجب مواد ( 138  139  و 140 ) ثبت و اعلان آنها
مقتضي است اگر از طرف شرآاء ثبت و اعلان نشده باشد اين خصوصيات را نمي توان
بر عليه اشخاص ثالث استعمال نمود قبل از ثبت و اعلان اگر بنام شرآت به معاملات
مبادرت ورزيده شده باشد شرآت بمقابل اشخاص ثالث مسئول است در صورتيكه
مراتب ثبت و اعلان شرآت از طرف شرآاء اجرا نگرديده باشد و شرآاء از وجود
شرآت انكار ورزند اشخاص ثالث ميتوانند آه با هر نوع بينه و قرائن وجود شرآت را
اثبات آنند.
ماده 142  اگر ثبت و اعلان يك شرآت تضامني در ظرف مدتيكه در ماده 138 ذآر شده
اجرا نگرديده و بعداً هم ثبت نشده باشد هر يكي از شرآاء حق دارد انحلال شرآت را از
محكمه مربوطه مطالبه آند شريك طالب انحلال بايست اولا توسط شعبه ثبت آيفيت را
بشرآاء اخبار نمايد در حاليكه محكمه به انحلال شرآت قرار دهد حكم انحلال درباره
شريك طالب انحلال از تاريخ اعلان جريان مي يابد اگر شرآت بدين سبب منحل ميگردد
تا ختم ثبت و اعلان انحلال معاملاتيكه بنام شرآت اجراء ميگردد بحقوق اشخاص ثالث
خلل وارد نمي سازد.
حصه دوم
مناسبات بين شرآاء
ماده 143  در مناسبات بين شرآاء شرآت تضامني مقررات مقاوله معتبر است.
و در خصوصياتيكه صراحتاً ويا ضمناً در قرار داد مندرج نباشد احكام اين فصل تطيبق
ميگردد.
ماده 144  اداره شرآت را بموجب قرارداد و اگر در قرارداد صراحتي موجود نباشد
بموجب اآثريت آراي شرآاء ميتوان بيكي و يا چندي و يا تمام شرآا و يا خارج شرآت به
شخصي و يا اشخاص متعدد تفويض نمود اگر حق اداره مطابق مقررات فوق بكسي داده
نشده باشد براي اداره شرآت هر يكي از شرآاء صلاحيت دار شمرده ميشود.
ماده 145  وقتيكه صلاحيت اداره مدير بموجب قرارداد شرآت تعيين شود شرآاء نميتوانند
آنرا محدود و يا مدير را عزل آنند. اگر اسباب محققه موجود شود در اثر خواهش يكي از
شرآاء با قرار محكمه صلاحيت اداره ، تحديد و يا مدير عزل شده ميتواند مقصد از اسباب
محققه اهمال و غفلت بزرگ مدير در ايفاي وظيفه و يا عدم اقتدار در امور اداره است.
ماده 146  مديريكه بموجب تصويب بعد از تحرير قرارداد تعيين شده باشد با اآثريت آراء
شرآا عزل شده ميتوند اگر براي عزل آن اآثريت آراء شرآاء حاصل نشود هر شريك حق
دارد به محكمه مراجعه و با اسباب محققه عزل آنرا مطالبه آند.
ماده 147  اگر اداره امور شرآت به تمام و يا چندي از شرآاء تفويض شده باشد هر يكي از
ايشان منفرداً باداره امور شرآت مجاز است اگر بعضي از شرآائيكه مكلف باداره شرآت
ميباشند راجع باجراي آدام معامله مخالفت آنند شرآاء ديگر آه حق اداره شرآت را حايز
ميباشند ميتوانند با اآثريت آراء معامله مذآور را اجرا آنند اگر در مقاوله شرآت مصرح باشد
آه قرار شرآائيكه به اداره شرآت مكلف هستند بايد بالاتفاق باشد باستثناي احواليكه در تاخير
آن خطر ملحوظ است در هر امر اتفاق آراء لازم است در حاليكه بين مديران اتفاق آراء
حاصل نشود آيفيت به هيئت عمومي شرآاء تقديم و تصويبيكه هيئت عمومي ميدهد معتبر
ميباشد.
ماده 148  اموريكه باداره شرآت مربوط است عبارت از امور و معاملات عادي ميباشد آه
اجراي آن براي مقصد و موضوع شرآت مقتضي است مدير در صورتيكه براي شرآت فايده
ملاحظه آند در مصالحه و حكميت هم مجاز ميباشد مگر معاملات مهم امثال اعانه بيع و انتقال
اموال غير منقول و ضمانت آه خارج از معاملات عادي است به اتفاع شرآاء اجراء ميگردد.
ماده 149  اگر يك شريك از شرآت استقراض نموده و يا مبلغي را بنام شرآت تحصيل آرده
باشد (در صورتيكه بر خلاف آن قرارداد موجود نباشد) و در زمان مناسب تاديه و تسليم
ننمايند علاوه از تاديه اصل پول مجبور به اعطاي تكت پولي ايام معطلي نيز ميباشد.
ماده 150  هيچ يكي از شرآاء نميتواند بدون موافقه شرآاء ديگر حصه خود را به
شخص خارج شرآت قسماً و ياآليتاً منتقل سازد در صورت انتقال در مقابل شرآاء و
اشخاص ثالث تاثيري ندارد و مسئوليت ناشيه از اين عمل تنها به نقل دهنده راجعست.
ماده 151  شريكي آه در اداره شرآت مامور باشد بدون رضا و موافقت شرآاي ديگر
نميتواند شخص ديگري را بصفت شريك در شرآت داخل و يا عوض خود در اداره منصوب
نمايند.
ماده 152  اگر در قرارداد تشكيل شرآت براي سرمايه تاديه شده شرط تاديه تكت پولي
موجود باشد اين شرط معتبر است.
ماده 153  مدت شرآت تاحيات شرآاء معتبر شمرده ميشود. مگر اينكه در قرارداد طور
ديگري تعيين گرديده باشد معهذا شرآتي آه مدت آن غير معين است اگر نظر بماهيت آاريكه
موضوع اشتغال آنرا تشكيل ميدهد مدت دوام آن قابل تحديد باشد شرآت مذآور تا انجام آن
آار معتبر شمرده ميشود.
ماده 154  يك شريك اگر مدير هم نباشد حق دارد آه از جريان امور شرآت و وضعيت مالي
آن معلومات بگيرد. قرارداديكه اين حق را ساقط نمايد معتبر نيست.
ماده 155  تصويبات راجع به تبديل و تعديل قرارداد به اتفاق آرا شرآاء و در تصويب
باقي امور اآثريت آراي شرآاء معتبر است مگر اينكه در قرار داد طور ديگر مقرر شده
باشد.
ماده 156  مدير در انتهاي سنه حسابيه شرآت باساس بيلانس حسابات نفع و ضرر را ترتيب
و مطابق آن حصه هر شريك را تعيين مينمايد.
ماده 157  يك شريك را نمي توان بدون اتفاق شرآاء به اآمال حصه ئيكه از تناقص سرمايه
باو تعلق ميگيرد مجبور نمود ولي اگر در قرار داد طور ديگري مقرر نشده باشد مقدار تناقص
سرمايه شرآاء از مفاد سال هاي آتيه تكميل شده ميتواند.
ماده 158  شريك نميتواند معامله جداگانه را از نوع معامله تجاريه شرآتي آه عضو
آنست (بدون موافقه شرآاء) بحساب خود و يا ديگري اجرا آند. بهمين صورت در شرآت
ديگريكه به عين همان معامله تجارتي مشغول باشد بصفت عضو مسئول نيز داخل شده
نميتواند. اگر شرآاي يك شرآت جديد التاسيس مطلع شوند آه يكي از شرآاء در حين
داخل شدن بشرآت بحيث عضو مسئول دريك شرآت ديگر شامل است در اينحال اگر
شرآاء صراحتاً راجع به قطع رابطه عضويت او از شرآت ديگر تصويبي نكنند چنان
محسوب ميشود آه اشتراك او در شرآت ديگر مورد قبول واقع شده است.
ماده 159  اگر يك شريك مخالف حكم ماده ( 158 ) حرآت آند شرآت ميتواند آه از
شريك مذآور طلب خسارت آند و يا در عوض خسارات معاملاتي را آه شريك مذآور
بنام خود و يا اشخاص ثالث اجرا آرده است بنام شرآت حساب آند. ترجيح يكي ازين دو
مطالب موقوف بر فيصله شرآاء است. اگر شرآاء بعد از حصول اطلاع از شرآت شريك
بشرآت ديگري و يا انجام معاملات او بعد از مرور ششماه اعتراض ننمايند حق
اعتراض شان ساقط ميشود. استفاده از حق فوق مانع حق مطالبه نسبت به انحلال شرآت
نميشود.
حصه سوم
مناسبات شرآاء با اشخاص ثالث
ماده 160  شرآت تضامني در مقابل اشخاص ثالث از تاريخ ثبت و اعلان موجود شمرده
ميشود.
ماده 161  حق تمثيل شرآت بمقابل شرآاء و اشخاص ثالث متعلق باشخاصي است آه واجد
صلاحيت اداره ميباشند. مگر اينكه در قرار داديكه ثبت و اعلان گرديده بر خلاف آن شده
باشند.
ماده 162  شخصيكه صلاحيت تمثيل شرآت را داشته باشد ميتواند بنام شرآت هرگونه
معاملات حقوقيه را اجرا و بنام شرآت امضاء نمايد هر شرطيكه اين حق را تحديد نمايد
درباره اشخاص ثالث (صاحب حسن نيت) معتبر نيست.لكين اگر در قرارداد شرآت آه ثبت و
اعلان گرديده است اعتبار امضاي شرآاي متعدد بنام شرآت شرط گذاشته شده باشد اين شرط
معتبر است.
ماده 163  در معاملاتيكه از طرف مديران بنام شرآت بعمل آمده باشد شرآت صفت دائن و
مديون را اآتساب مينمايند. اين معاملات بنام شرآت چه صراحتاً واقع شده باشد چه ضمناً فرق
ندارد.
ماده 164  شرآاء از ديون و تعهدات شرآت جمعاً و با تمام دارائي خود مسئول اند آه
مخالف اين اساس باشد (بمقابل اشخاص ثالث) معتبر نيست.
ماده 165  به نسبت دين و تعهدات شرآت اقامه دعوي اولاً بر عليه خود شرآت ميشود
اگر شرآت منحل گرديده و يا از تعقيبات قانونيكه بر عليه شرآت اجراء شده باشد آدام
ثمره حاصل نشود بر عليه شرآاء هم اقامه دعوي ميشود در عين حال دائن ميتواند ذريعه
محكمه ادعاي تحت مراقبت گرفتن اموال شخص شرآاء را بنمايد.
ماده 166  فيصله آه از محكمه خاص بر عليه شرآت صادر شود درباره شرآاء تطبيق
نخواهد شد.
ماده 167  در صورت تصفيه و يا افلاس شرآت تضامني دائنين شرآت در اخذ حقوق
خود از دائنين شخصي شرآاء مقدم ميباشند.
ماده 168  افلاس شرآت موجب افلاس شرآاء محسوب نميشود ليكن در صورتيكه دارائي
شرآت مفلس طلبات دائنين شرآت را آفايت نكند دائنين ميتوانند باقي طلبات خود را از شرآاء
مطالبه آنند و اگر دارائي شرآاء نيز طلبات دائنين را آفايت نكند محكمه ميتواند حكم بر
افلاس شرآاء صادر نمايد. در بين دائنين شخصي آسانيكه قانوناً حق ترجيحي دارند در
استفاده از دارائي شرآاء هم مقدم ميباشند.
ماده 169  شرآاء از بابت سرمايه خود نميتوانند از دارائي شرآت مفلس استفاده آنند ولي
ميتوانند طلبات ديگر خود را مثل دائنين شرآت مطالبه نمايند.
ماده 170  شخص مديون شرآت نميتواند دين خود را با طلبي آه بالاي يكي از شرآاء دارد مجرا آند.
همچنين يكي از شرآاء هم نميتواند آه دين خود را آه در نزد شرآت دارد با طلبي آه در نزد مديون
شرآت دار است مجرا نمايد ليكن دائن شرآت اگر بموجب مواد ( 165  168 ) از شرآت باستحصال
طلب موفق نگردد و به شرآاء مراجعت آند شريكي آه طرف مطالبه دائن واقع ميشود اگر از دائن
مذآور طلبي داشته باشد ممكن است دين او در مقابل شرآت به مديونينش در برابر شريك محسوب و
مجرا شود.
حصه چهارم
راجع به انحلال  تجزيه  اخراج
شرآاء و الحاق بشرآت ديگر
ماده 171  شرآت تضامني بصورت هاي ذيل منحل ميشود:
1 با ختم مدت شرآت.
2 باتفاق شرآاء (در صورتيكه در قرارداد باآثريت آراء تصريح نشده باشد).
3 در صورت اعلان افلاس از طرف محكمه و يا توافق دائنين و شرآاء در افلاس.
4 بموجب قرار محمكه مبني بر اسباب محققه و مهمه آه از طرف يك و يا چند نفر شرآاء
ادعاء شده باشد.
5 با انجام يافتن موضوع شرآت.
6 با اعلام انحلال شرآت از طرف يكي از شرآاء مستند بصلاحيت معين آه در مقاوله
شرآت مندرج باشد.
7 در شرآتهائيكه مدت آن غير معين است با اعلام انحلال شرآت از طرف يكي از شرآاء.
8 در صورت ضياع دو ثلث سرمايه شرآت (در حاليكه از طرف شرآاء به اآمال سرمايه و
يا اآتفاء بسرمايه متباقيه تصميم اتخاذ نشود).
9  الحاق بشرآت ديگر.
ماده 172  بعد از انحلال شرآت مديران نميتوانند بنام و حساب شرآت منحل شده اجراي
معامله آنند اگر اجرا آنند مسئوليت متولده از آن بطور غير محدود بمديران شرآت راجع
ميشود تا زمانيكه آيفيت انحلال اصولا ثبت و اعلان نشود مسئوليت آافه شرآاء در مقابل
اشخاص ثالث باقي است.
ماده 173  اگر در قرارداد شرآت شرطي باشد آه يك يا چند علل موجب انحلال را بي اثر
بداند معتبر است ولي اگر بدون تعيين بطور مطلق علل و اسباب انحلال را بي اثر دانسته باشد
اعتبار ندارد.
ماده 174  در شرآتهاي آه براي مدت غير معينه تاسيس شده باشد هر شريك ميتواند آه اقلا
ششماه قبل از ختم سال معامله شرآاء را بذريعه اطلاعيه آه توسط شعبه ثبت صادر ميشود
اطلاع داده و شرآت را منحل آند.
ماده 175  در شرآتهائيكه مدت آنها معين يا غير معين باشد مطابق خواهش يك شريك
بواسطه اسباب محققه محكمه ميتواند به انحلال شرآت قرار دهد.
اسباب محققه آه موجب انحلال شرآت ميگردد قرار ذيل است:
1 عدم امكان وصول به مقصد شرآت بنابر پيش آمدن بعضي علل.
2 خيانت يك شريك چه در امور اداره و چه در تنظيم حسابات.
3 عدم ايفاي وظايف اصلي آه بيك شريك تفويض شده است.
4 سؤ استعمال عنوان و يا اموال شرآت از طرف يك شريك براي منافع شخصي
5 عدم قابليت و اهليت يك شريك در اثر مرض دائمي و يا علل ديگري در اجراي امور
شرآت.
ماده 176  براي اينكه تقاضاي انحلال به نسبت عدم ايفاي تعهد تاديه سرمايه مسموع شده
بتواند لازم است بشريكي آه اين وظيفه را ايفا نكرده قبلا اخطار فرستاده شده باشد.
ماده 177  شرآتي آه مدت آن معين و يا با حيات يك شريك محدود باشد بعد از فوت شريك و
يا انقضاء مدت معين در صورتيكه معاملات ادامه يافته باشد براي مدت غير معيني متشكل
محسوب ميشود.
ماده 178  اگر در مقاوله مندرج باشد آه در صورت وفات ياافلاس و يا محجوريت يكي از
شرآاء شرآت منحل شمرده ميشود وارث متوفي و ياقايم مقام قانوني دارائي مفلس و يا وآيل
قانوني محجور بلا تاخير بايد واقعه را بشرآاء تبليغ آند اگر تاخير آارها خطري موجود باشد
متصديان قانوني امور شرآت تا وقتيكه شرآاء متفقا تصويب اتخاذ مي نمايند با اداره امور
شرآت ادامه دهند. بهمين صورت هم هر يك از شرآاء مجبور اند اموري را آه به آنها سپرده
شده موقتا اجرا نمايند درين صورت تا مدتيكه اداره موقتي دوام آند شرآت موجود شمرده
ميشود.
ماده 179  در صورت وفات يك شريك اگر راجع به دوام شرآت با ورثه متوفي در قرارداد
صراحت نباشد شرآاء ميتواند باتفاق ورثه متوفي ادامه آارشرآت را تصويب آنند اگر ورثه
از اشتراك آن صرف نظر نمايند ديگر شرآاء ميتوانند سرمايه و حقوق آنها را پرداخته بادامه
شرآت به پردازند.
ماده 180  در صورت وفات يك شريك اگر دوام شرآت بين وارثين متوفي و ساير شرآاء در
قرارداد تصريح شده باشد ورثه بدوام و عدم دوام خود به صفت شريك تضامني در شرآت
مختارند و اگر اشتراك خود را بشرآت قبول آنند شرآاء ديگر به قبول آن مجبور اند ليكن
اگر ورثه متوفي بودن خود را بصفت شريك تضامني در شرآت موافقه ننمايند ميتوانند
خواهش نمايند تا باندازه سرمايه و حقوق مورث خود بصفت شريك محدود المسئوليت قبول
شوند در قبول ورود اين خواهش شرآاء ديگر آزاد هستند.
ماده 181  ورثه متوفي مجبورند در ظرف يكماه از تاريخ وفات شمول و عدم شمول خود را
به صفت شريك تضامني در شرآت اظهار نمايند در ظرف مدت مذآور ورثه بصفت شريك
محدود المسئوليت در شرآت شناخته ميشود اگر بعد از ختم اين مدت ورثه بصفت شريك
محدود المسئوليت شامل نشده باشند به صفت شريك شناخته ميشوند نسبت به ورثه صغار
متوفي چه در قرارداد مقرر شده باشد يا نباشند بصفت شريك تضامني شناخته نمي شود ولي
در صورت مطالبه ولي و يا وصي صغير اگر در ديگر شرآاء قبول آنند بصفت شريك محدود
المسئوليت شامل ميشوند.
ماده 182  در حال محجوريت يكي از شرآاء هم احكام مواد ( 179 الي 181 ) تطبيق ميشود.
ماده 183  در حال افلاس يكي از شرآاء (در صورتيكه در قرارداد شرآت بديگر
صورت مقرر نشده باشد) شريك مفلس از شرآت اخراج ميگردد و درين صورت
راجع بحقوق مفلس يا وآيل قانوني او تسويه ميشود.
ماده 184  اگر به نسبت علليكه متعلق به شخص يك شريك باشد انحلال شرآت تقاضا شده
باشد در اثر خواهش شرآاء ديگر محكمه ميتواند پس از تدقيق باخراج شريك مذآور و دوام
شرآت قرار خود را صادر نمايد.
ماده 185  اگر يكي از شرآاء انحلال شرآتي را آه مدت آن غير معين است تقاضا نمايد
شرآاي ديگر ميتوانند انحلال را قبول نكرده آن شريك را اخراج و شرآت را بين خود ادامه
بدهند.
ماده 186  در شرآت هائيكه مدت آن معين است اگر يك شريك باستناد حقوقيكه بموجب
( ماده ( 175 ) دارد انحلال شرآت را به توسط دايره ثبت بشرآاء اعلام آند احكام ماده ( 179
درين مورد نيز تطبيق ميشود.
ماده 187  اگر شرآت متشكل از دو نفر باشد و يكنفر اخراج گردد محكمه ميتواند بموجب
خواهش شريك باقيمانده مستند باسباب موجبه بدون حكم انحلال و يا تصفيه تمام دارائي و
ديون شرآت را بشريك باقيمانده تخصيص بدهد درين صورت درباره شريكي آه خارج شده
احكام ماده ( 190 ) تطبيق ميگردد.
ماده 188  اگر در يك شرآتي آه مرآب از دو نفر باشد دائن شخصي يكي از شرآاء حق
انحلال را آه بموجب ماده ( 195 ) حايز است استعمال آند و يايكي از شرآاء افلاس نمايد
شريك ديگر ميتواند در حدود اجازه ماده ( 187 ) امور و معاملات شرآت را بحساب خود
ادامه بدهد.
ماده 189  اگر انحلال شرآت بنا بر سببي غير از افلاس باشد تمام شرآاء مكلفند آه بموجب
ماده ( 174 ) آيفيت انحلال شرآت را ثبت و اعلان آنند. اين حكم در صورت خارج شدن يك
شريك از شرآت هم معتبر است اگر انحلال شرآت و يا خروج شريك ناشي از وفات باشد
مراسم مذآور از طرف تمام شرآاء با اشتراك ورثه متوفي اجرا ميشود.
ماده 190  حصه شريكي آه از شرآت اخراج ميگردد و يا خود خارج ميشود اگر بر خلاف
آن در مقاوله صراحتي موجود نباشد از تاريخكه تقاضاي اخراج بعمل مي آيد از دارائي
شرآت تعيين ميشود.
ماده 191  در صورتيكه بموجب ماده ( 190 ) حصه شريكي معين شد وجه نقد تاديه ميگردد.
ماده 192  حصه شريكي آه اخراج ميگردد و يا خود طلب خروج ميكند اگر وقت تسويه
در قرارداد معين باشددر آنوقت و اگر معين نباشد در وقت ترتيب اولين بيلانس آه بعد
از خروج شريك بعمل مي آيد تصفيه ميگردد.
ماده 193  شريكي آه اخراج ميگردد و يا خود خارج ميشود بحقوق و تكاليفي آه از
معاملات قبل از خروج بوجود مي آيد اشتراك ميكند ولي نميتواند اجراي معاملاتي را آه
قبلا بان تثبيت شده و شرآاء با آمال آن تصويب آرده اند مانع شود اگر تصفيه امور فورا
ممكن نباشددر اخير سنه حسابيه ميتواند حسابات امور را آه در ظرف سال ختم شده طلب
آند همچنين ميتواند درباره وضعيت معاملات جاريه در ختم سنه حسابيه از شرآا آسب
معلومات نمايد.
ماده 194  اخراج و يا خروج يك شريك از شرآت در مقابل اشخاص ثالث از تاريخ ثبت و
اعلان معتبر است وقبل از تاريخ ثبت و اعلان مسئوليت آن در مقابل اشخاص ثالث باقي است.
ماده 195  دائن شخصي يك شريك در صورتيكه از اموال شخصي مديون استحصال حق
نتواند ميتواند عند التصفيه حصه شريك مديون را بذريعه محكمه تحت مراقبت گرفته و انحلال
شرآت را (مشروط بر اينكه ششماه قبل اخبار نموده باشد) با خير سنه حسابيه تقاضا نمايد.
قبل از آنكه درباره انحلال حكم صادر شود شرآت و يا سائر شرآاء ميتوانند حق دائن را ادا
آرده حكم انحلال را ساقط بنمايد.
ماده 196  اگر دائن شخصي يك شريك مطابق ماده ( 195 ) حق انحلال را استعمال بكند
شرآاء ديگر ميتوانند باخراج شريك مديون راجع بدوام شرآت تصميم گرفته بدائن ابلاغ نمايند
در اين صورت شريك مديون در اخير سال حسابيه از شرآت اخراج ميشود.
ماده 197  دو شرآت و ياشرآتهاي متعدد تضامني ميتوانند با يك ديگر ملحق و يك شرآت
جديد تضامني تشكيل آنند و يا بيك شرآت تضامني موجود ملحق گردند.
ماده 198  براي الحاق شرآتهاي تضامني بايدتصاويب جداگانه از طرف شرآتهاي مربوطه
بعمل آمده وثبت و اعلان گردد.
ماده 199  هر يكي از شرآتهاي ملحقه مجبور اند بيلانس خود را بصورت متحد الشكل ترتيب
و اعلان آند و درعين حال ترتيبي را آه براي تاديه ديون اتخاذ مينمايند تصويب و يا بيلانس
ضميمه نمايند.
ماده 200  تصويبي آه راجع به الحاق بعمل مي آيد از تاريخ اعلان تا سه ماه بعد نافذ ميگردد.
اگر شرآت هاي ملحقه ديون خود را تاديه يا مبلغي را آه معادل ديون شان باشد بيك بانك
معتبري توديع آنند و يا دائنين بالحاق شرآتها راضي شوند لازم نيست آه مدت سه ماه انتظار
آشيده شود. رسيديكه در مقابل مبالغ معادل ديون از بانك اخذ ميشود نيز بايد ثبت و اعلان
گردد. هر يكي از دائنين شرآت هاي ملحقه در ظرف سه ماه در خصوص الحاق به محكمه
مربوطه اعتراض آرده ميتواند و تا زمانيكه از حق اعتراض صرف نظر نكنند و يا قرار
محكمه درباره دائن معترض آسب قطعيت ننمايد الحاق صورت نخواهد گرفت.
ماده 201  اگر در ظرف مدتيكه در ماده ( 200 ) تعيين شده است اعتراض واقع نشود معامله
الحاق آسب قطعيت مينمايد شرآتي آه باقي ميماند و يا جديد تشكيل ميشود قايمقام شرآت سابق
بوده آافه حقوق و ديون بان انتقال مي يابد. اگر از الحاق شرآتها شرآت جديدي بوجود آمده
باشد ثبت و اعلان آن ضروري است.
حصه پنجم
تصفيه شرآتهاي تضامني
ماده 202  اگر در قرار داد شرآت راجع به تصفيه صراحتي موجود نباشد تصفيه مطابق
احكام اين قسمت بعمل مي آيد.
ماده 203  تصفيه يك شرآت تضامني عايد بمامورين تصفيه است آه صورت انتخابات آنها
در مواد آتيه نشان داده شده است.
ماده 204  مامورين تصفيه ممكن است قبلا از طرف شرآاء انتخاب و در قرارداد شرآت
درج شود و يا بعدا با تصويب انتخاب شوند همينطور بعد از انحلال هم باتفاق نظر شرآاء
ميتوانند تعيين شوند در غير آن تمام شرآاء ميتوانند تعيين شوند در غير آن تمام شرآاء و يا
وآيل قانوني ايشان مامور به تصفيه شمرده ميشوند در صورت انحلال با مراجعه هر يكي از
شرآاء ممكن است مامورين تصفيه از طرف محكمه مربوطه تعيين شود.
ماده 205  مامورين تصفيه چه از طرف شرآاء باشد و چه از طرف محكمه ممكن است از
بين شرآاء و يا از خارج انتخاب شوند.
ماده 206  تعدد مامورين تصفيه مجاز است . اگر حسب مقاوله شرآت يا با تصويبي آه بعدا
بعمل آمده در تصفيه منفردا مجاز نباشند لازم است آه متفقا اقدام آنند اگر به اقدام انفرادي
مجاز باشند لازم است آيفيت ثبت و اعلان شود.
ماده 207  يك مامور تصفيه وظيفه خود را بمامور تصفيه ديگر و يا به شخص ثالث سپرده نمي تواند
ولي براي ايفاي بعضي امور معاملات معينه ميتوانند از بين خود يكي يا چندي را و يا يك شخص ثالث را
صلاحيت بدهند.
ماده 208  در شرآتي آه معاملات آن در حالت تصفيه مي باشد ابلاغ و مراجعات از طرف
اشخاص ثالث بيكي از مامورين تصفيه آافي است. در موارد يكه براي منافع شرآت وقوع
خطري متصور نباشد امور معاملاتي را آه يكي از مامورين تصفيه اجرا آند معتبر است.
ماده 209  شرآت هاي تضامني بعد از انحلال هم الي ختم معاملات تصفيه براي امور تصفيه
موجود شناخته ميشوند.
ماده 210  يك شرآت تضامني آه در حال تصفيه ميباشد بايد در تمام اوراق و اسناديكه بنام
شرآت تنظيم ميگردد جمله (تصفيه شرآت تضامني ....) علاوه شده و در ذيل مامور و يا
مامورين صلاحيت دار تصفيه امضاء نمايند. در غير آن مسئوليت بشرآت متوجه نخواهد شد.
ماده 211  حق رجحان دائنين شرآت تضامني باموال شرآت بالمقابل دائنين شخصي شرآاء
بعد از انحلال شرآت هم محفوظ است.
ماده 212  اگر دارائي شرآت در حالت تصفيه آافي براي تسويه ديون آن نباشد و موجبات
افلاس موجود گردد محكمه ميتواند در چنين حالت حكم بافلاس صادر نمايد.
ماده 213  اگر مامورين تصفيه بموجب قرارداد شرآت و يا تصويب شرآاء قبل از
انحلال از بين خود شرآاء انتخاب شده باشند باتفاق آراء تمام شرآاء عزل شده ميتوانند در
صورت عدم حصول اتفاق آراء باثر مراجعه و خواهش هر يكي از شرآاء از طرف محكمه
بنابر علل قابل قبول عزل شده ميتوانند.
ماده 214  مامورين تصفيه آه بعد از انحلال از بين شرآاء انتخاب گرديده باشند به اتفاق
شرآاي ديگر معزول شده ميتوانند در صورت عدم حصول اتفاق آراء باثر مراجعه و خواهش
هر يكي از شرآاء باستناد اسباب قابل قبول از طرف محكمه عزل خواهند شد.
ماده 215  مامورين تصفيه آه از شرآاء نبوده مطابق قرار داد شرآت و يا بر حسب تصويب
شرآاء انتخاب شده باشند بهر صورت باتفاق شرآاء عزل شده ميتوانند در صورتيكه اتفاق
شرآاء حاصل نشود باثر مراجعه و خواهش هر يكي از شرآاء از طرف محكمه عزل شده
ميتواند.
ماده 216  مامور تصفيه ئيكه از طرف محكمه تعيين شده باشند عزل آن منحصرا مربوط
بمحكمه است.
ماده 217  اگر مامورين تصفيه قبلا انتخاب گرديده باشند در وقت انحلال شرآت و اگر
بعد از طرف شرآاء و يا محكمه تعيين گرديده باشند حين انحلال مديران شرآت را دعوت
و باشتراك آنها و در صورت عدم اجابت مديران خود ايشان يك دفتر آه حاوي دارائي
شرآت باشد با يك بيلانس تنظيم مي آنند اگر مامورين تصفيه لازم بدانند مي توانند براي
تعيين قيمت اموال شرآت به اهل خبره مراجعه آنند بيلانس و دفتر دارائي آه تنظيم ميشود
با حضور مامورين تصفيه از طرف مديران شرآت امضاء ميشود.
مامورين تصفيه بعد از امضاي دفتر تمام اموال را آه در دفتر دارائي مذآور قيد است با
ديگر اوراق و دفاتر شرآت منحل شده تحت تصرف خود ميگيرند.
ماده 218  مامورين تصفيه مكلف اند آه براي محافظه تمام اموال و حقوق شرآت منحل شده
تدابير لازمه را اتخاذ نمايند.
ماده 219  مامورين تصفيه معاملاتي را آه در زمان دوام شرآت آغاز گرديده ولي هنوز
ختم نشده باشد انجام ميدهند و ديون و سرمايه تعهدات شرآت را نقدا و اگر دائنين موافقت
آنند جنسا تاديه منيمايند وطلبات شرآت را تحصيل و دارائي جنسي آنرا به نقد تبديل مي آنند
و الحاصل تمام امور و معاملاتي را آه براي حصول دارائي شرآت و تقسيم بين شرآاء
لازم است اجرا ميكنند.
ماده 220  حق تمثيل شرآتي آه در حال تصفيه ميباشد در محاآم يا ديگر مقامات بمامورين
تصفيه عايد است.
ماده 221  مامورين تصفيه نمي توانند يك معامله جديدي را آه از ايجابات تصفيه نباشد اجرا
آنند اگر اجرا نمايند مسئوليتي آه از معامله مذآور نشئت آند آليتاً بمامورين تصفيه مربوط
است.
ماده 222  مامورين تصفيه اگر فايده شرآت منحل شده را در موردي ملاحظه آنند به
مصالحه و تعين حكم مجاز اند.
ماده 223  مامورين تصفيه ميتوانند اموال منقوله شرآت منحل شده را نظر بايجاب منفعت
شرآت بطور مزايده و يا بدون مزايده بفروشند. اما اموال غير منقوله شرآت را اگر
موافقت عمومي شرآاء بديگر صورت نباشد منتها به مزايده فروخته ميتوانند وجود صغير
و يا محجور در بين شرآاء مانع فروش اموال منقوله و غير منقوله شده نمي تواند.
ماده 224  مامورين تصفيه مي توانند معاملاتي را آه موضوع شرآت را تشكيل ميدهد اگر
تصفيه از طرف شرآاء تعيين شده باشد مطابق فيصله شرآاء و اگر از طرف محكمه مقرر
شده باشد باتفاق نظر شرآاء و تصويب محكمه آن معاملات را موقتاً اجرا آنند.
ماده 225  مامورين تصفيه مجبوراند آه ديون موجله شرآت تضامني در حال تصفيه را
بصورت تنزيل (دسكونت) معجلاً تاديه آنند دائنين نيز مجبور به قبول اين طرز تاديه
ميباشند.
ماده 226  اگر دارائي شرآت تضامني به تسويه تمام ديون آافي نباشد مامورين تصفيه
ميتوانند براي تكميل ديون شرآت بشرآاء مراجعه آنند.
ماده 227  اگر شرآاء متفقاً تصويب نكنند مامورين تصفيه نمي توانند اموال شرآت را
بطور مجموعي بفروش برسانند.
ماده 228  صلاحيت هاي قانوني مامورين تصفيه ممكن است باتفاق شرآاء و يا قرار محكمه (هر
مقاميكه آنرا تعيين آرده باشد) توسيع و يا تحديد شود درين صورت آيفيت ثبت و اعلان ميشود اگر
مسئله تحديد صلاحيت ثبت و اعلان نگرديده باشد درباره اشخاص ثالت صاحب حسن نيت بي تاثير
است.
ماده 229  مامورين تصفيه در اثناي تصفيه مقيد به تصويبي ميباشند آه شرآاء متفقاً راجع
به تصفيه بعمل مي آورند در صورت افلاس يا وفات و يا محجوريت يكي از شرآاء احكام
ماده ( 230 ) تطبيق ميشود.
ماده 230  حق اشتراك در تصويب هائي آه راجع به تعيين و يا عزل و يا اعطاي تعليمات
بمامورين تصفيه بعمل مي آيد در صورت افلاس و وفات، محجوريت شريك بوآيل قانوني
و ولي آنها عايد است ورثه به اتفاق وآيل تعيين ميكند و در صورتيكه اتفاق حاصل نشود تعيين
وآيل مربوط به محكمه است.
ماده 231  مامورين تصفيه مي توانند از دارائي نقدي شرآت مقداري را آه براي ديون
معجله و مؤجله مثبت و متنازع فيه آفايت نمايد نگهداشته بقيه آنرا در بين شرآاء تقسيم آنند.
ماده 232  مامورين تصفيه براي تامين صحت معاملات تصفيه به ترتيب دفاتر لازمه
بصورت منظم مكلف اند.
ماده 233  مامورين تصفيه مجبور اند در اثر مراجعه شرآاء راجع به وضعيت موجوده
امور تصفيه شفاهاً و يا آتباً معلومات بدهند.
ماده 234  مامورين تصفيه در صورت خواهش شرآاء مجبور اند تمام اوراق و دفاتر راجع
به شرآت و تصفيه را با آنها ارائه نمايند مامورين تصفيه نمي توانند شرآا را از اخذ نقل
دفاتر و اوراق مذآور منع آنند.
ماده 235  مامورين تصفيه مجبور اند مبالغ زايد از يكهزار افغاني را آه در اثناي تصفيه
حصول ميشود بيك بانك معتبري توديع نمايند.
ماده 236  در ختم تصفيه مامورين تصفيه مجبور اند راجع به معاملات تصفيه بشرآا حساب
بدهند.
ماده 237  تمام احكام قرارداد شرآت آه عايد بمامورين تصفيه باشد با مقرراتيكه از طرف
شرآاء و محكمه راجع به تعين ، تبديل و عزل مامورين تصفيه وضع ميگردد ثبت و اعلان
ميشود.
ماده 238  در ختم تصفيه مامورين تصفيه نظر به قرارداد و يا احكام قانوني آه بيلانس
حاوي حصص شرآاء در خصوص سرمايه و نفع ضرر و ساير اقلام دارائي و بدهي
تنظيم آرده بشرآاء تقديم ميكنند اگر شرآاء در ظرف يك ماه توسط محكمه اعتراض
نمايند بيلانس آسب قطعيت مينمايد بعد از انقضاء اين مدت در صورتيكه شرآاء از اخذ
حصه مقرره خود امتناع ورزند مامورين تصفيه حصه هر يك را عليحده عليحده بنام هر
شريك بيك بانك معتبر توديع مي نمايند.
ماده 239  دارائي خالص شرآت مطابق قرارداد و يا مطابق تصويبي آه بعداً بعمل آمده از طرف
مامورين تصفيه تقسيم ميشود در صورتيكه بر خلاف آن در قرارداد صراحت و يا تصويبي از
طرف شرآاء نباشد بايد اين تقسيم بصورت نقدي بعمل آيد.
ماده 240  طوريكه مامورين تصفيه در اجراآتيكه مغاير احكام اين قانون باشد در مقابل
شرآاء و اشخاص ثالث جمعاً مسئول اند همچنان در معاملات اشخاصيكه تعيين و استخدام
ميكنند در صورتيكه مغاير احكام معينه قانون باشد نزد شرآاء و اشخاص ثالث جمعاً مسئول
ميباشند.
ماده 241  مامورين تصفيه آه از بين شرآاء تعيين و انتخاب ميشوند اگر در قرارداد و يا
تصويبي آه بعداً اتخاذ ميشود شرط نشده باشد نميتوانند معاش و اجرت بگيرند ولي مامورين
تصفيه اگر از خارج تعيين شده باشند ولو از اجرت و معاش ذآري هم نشده باشد مستحق اخذ
معاش و اجرت ميباشند.
ماده 242  در ختم تصفيه اوراق و دفاتر بيك جاي معتمدي آه از طرف شرآا تعيين شده
باشد توديع ميگردد و تا 10 سال حفظ ميشود. اگر درين خصوص اتفاق نظر حاصل نشود
محل معتمد را محكمه تعيين ميكند.
فصل سوم
شرآت تضامني مختلط
حصه اول
ماهيت و طرز تشكيل شرآت تضامني
مختلط
ماده 243  شرآتيكه در تحت عنوان معين بمقصد اجراي تجارت تشكيل ميشود و مسئوليت
يك يا چند نفر از شرآاء آن در مقابل دائنين شرآت غير محدود و مسئوليت شريك يا شرآاء
ديگر آن بيك سرمايه معين محدود باشد شرآت مذآور تضامني مختلط (آومانديت) ناميده
ميشود.
سرمايه شرآائي را آه تابع مسئوليت محدوده باشند ممكن است به سهام تقسيم آرد.
ماده 244  اگر بر خلاف آن درين فصل مقرر نشده باشد احكام راجع بشرآت تضامني مختلط هم
معتبر است. اگر تعيين شده نتواند آه شرآت تضامني مختلط ميباشد يا تضامني درين صورت
شرآت تضامني دانسته ميشود.
( ماده 245  در قرارداد شرآت تضامني مختلط علاوه بر خصوصيات مندرجه ماده ( 137
اسامي شرآاي محدود المسئوليت با مقدار سرمايه آه هر آدام آنها داده اند و يا تعهد نموده اند
نيز درج گرديده ثبت و اعلان ميشود.
ماده 246  يك شريك محدود المسئوليت (غير از اختراع علمي و فني خود) نمي تواند آار و
عمل و اعتبار و يا صنعت خويش را بحيث سرمايه تقديم آند.
حصه دوم
مناسبات شرآاء با يكديگر
ماده 247  در مناسبات بين شرآاي شرآت تضامني مختلط (اگر صراحتي در قرارداد بر
خلاف آن نباشد) احكام اين قسمت تطبيق مي شود.
ماده 248  شرآاي محدود المسئوليت به اداره امور شرآت صلاحيت ندارند و نميتوانند
شرآائي را آه صلاحيت اداره را دارند از اجراي وظيفه منع آنند ولي درباره معاملات خارج
از صلاحيت اشخاص اداره آننده ميتوانند راي بدهند.
ماده 249  هر شريك محدود المسئوليت ماذون است در اخير سال دفتر دارائي و بيلانس و
اوراق شرآت را بالذات يا بمعرفت اهل خبره تدقيق و آنترول نمايد در صورت اعتراض بر
عليه اهل خبره باثر مراجعت شريك محدود المسئوليت اهل خبره از طرف محكمه تعيين
ميشود.
ماده 250  احكام ماده ( 158 ) در منع شرآاي شرآت تضامني از اجراي معاملاتي آه
موضوع شرآت را تشكيل ميدهد در مورد شرآاي محدود المسئوليت جريان نمي يابد ولي اگر
شرآاي محدود المسئوليت يك موسسه اي را آه معاملات آن موضوع شرآت را تشكيل ميدهد
تاسيس نمايند و يا با يك شخص ديگر آه چنين موسسه باز آرده باشد شرآت آنند و يا بيك
شرآت موجود آه همين نوع معامله را مي نمايد داخل شوند در اوراق و دفاتر شرآت حق
تدقيق را نخواهند داشت.
ماده 251  مسئوليت يك شريك محدود المسئوليت باندازه سرمايه ايست آه تاديه و يا تعهد آرده
است.
ماده 252  شريك محدود المسئوليت در اخير سنه حسابيه ميتواند حصه مفاد را و اگر
در قرارداد تصريح شده باشد تكت پولي خود را نيز بگيرد ليكن اگر شرآت نقص
آرده باشد تا زمانيكه تلافي شود تكت پولي داده نميشود اما در سنه آتيه بعد از اآمال
نقص سرمايه از متباقي مفاد تكت پولي سالهاي گذشته پرداخته ميشود.
ماده 253  شرآاي محدود المسئوليت مجبور نيستند آه تكت پولي و مفادي را آه قبلاً اخذ
آرده اند براي جبران ضررهائي آه بعداً واقع مي شود اعاده نمايند.
ماده 254 - شريك محدود المسئوليت آه نظر به بيلانس مرتب و منظم مفاد و يا تكت پولي اخذ
آرده باشد مجبور به اعاده آنها نميشود.
ماده 254  در صورت وفات يك شرآت محدود المسئوليت ورثه قايمقام متوي شمرده ميشود.
ماده 256  اگر شريك محدود المسئوليت حق خود را در شرآت بدون اجازه ساير شرآاء آلاً
و يا بعضاً به شخص ديگري واگذار نمايد مشتري حق دخالت در اداره و تدقيق در امور
شرآت را نخواهد داشت.
حصه سوم
مناسبات شرآاء باشخاص ثالث
ماده 257  شريك محدود المسئوليتي آه اسم آن در عنوان شرآت داخل شده بمقابل اشخاص
ثالث بصورت غير محدود مسئول شمرده ميشود.
ماده 258  مسئوليت اداره و نمايندگي شرآت هاي تضامني مختلط شرآائيكه مسئوليت
ايشان غير محدود باشد عائدات حدود اين صلاحيت تابع احكامي است آه راجع
بشرآتهاي تضامني مقرر شده است. اگر در قرارداد شرآت منع نباشد شريك محدود
المسئوليت ممكن است از طرف مدير و يا مديران شرآت براي مسايل معيني وآيل
انتخاب شود. درين صورت مسئوليتي آه از ايفاي معاملات وي نشئت آند عايد بشرآت
است. شريك محدود المسئوليت آه از حدود وآالت خود تجاوز ميكند و يا بدون وآالت
اجراآت نمايد مسئوليتي آه از معامله وي نشئت ميكند عايد بشخص خودش ميباشد.
ماده 259  اعطاي مشورت از طرف شرآت محدود المسئوليت استعمال حق تفتيش و مراقبت
در امور شرآت و اشتراك به تعيين و عزل مامورين در احواليكه قانوناً معين شده است و
استخدام در داخل شرآت يامور فرعي موجب مسئوليت غير محدود شرآاء محدود المسئوليت
نميگردد.
ماده 260  شرآاي محدود المسئوليت از مبالغ متعهده باندازه ئيكه در ذمت آنها باقي باشد در
مقابل دائنين شرآت مسئول اند ليكن دائنين تا وقتيكه شرآت منحل و يا تعقيبات اصولي بر
عليه آن عقيم نمانده باشد بشرآاي محدود المسئوليت مراجعه نمي توانند در صورت افلاس
شرآت دائنين به مجموع دارائي آن حق مطالبه دارند.
ماده 261  در صورت افلاس شرآت تضامني مختلط طلبات دائنين شرآت از طلبات دائنين
شخصي شرآاء مقدم ميباشد.
ماده 262  اگردارائي شرآت طلبات دائنين را آفايت نكند دائنين ميتوانند براي طلبات متباقيه
خود باموال شخصيه هر شريك غير محدود المسئوليت مراجعه نمايند و درين حال دائنين
شرآت با دائنين شخصي شرآا حقوق مساوي دارند.
ماده 263  نسبت به دارائي شريك محدود المسئوليت آه افلاس آرده باشد شرآت تضامني مختلط
و دائنين شخصي او حقوق مساوي دارند.
ماده 264  احكام مواد راجع به انحلال و تصفيه شرآت هاي تضامني درشرآتهاي تضامني
مختلط نيز تطبيق ميشود.
ماده 265  شخصيكه بالاي شرآت طلب داشته و از طرف ديگر مديون يك شريك محدود
المسئوليت باشد آه هنوز حصة سرمايه خود را تاديه نكرده ممكن است اين قرض را با دين
شريك محدود المسئوليت محسوب نمايد.
فصل چهارم
شرآت سهامي (انونيم)
حصة اول
ماهيت و صورت تشكيل شرآتهاي سهامي
(انونيم)
ماده 266  شرآت سهامي شرآتي است آه در تحت يك عنوان معين براي معاملات تجارتي
تشكيل شده سرمايه آن معين و منقسم با اسهام بوده و اندازه مسئوليت هر شريك باندازه سهم آن
محدود باشد.
ماده 267  شرآتهاي سهامي يا بصورت آني و يا تدريجي تشكيل ميشود اگر موسسين تمام اسهام
شرآت را تعهد و يا اخذ آنند شرآت سهامي بصورت آني تشكيل مييابد. اگر موسسين تمام اسهام را
به عهده خود نميگيرند شرآت سهامي بصورت تدريجي تشكيل يافته و درين صورت براي تعهد
متباقي اسهام با اهالي اعلان و مراجعه ميگردد.
ماده 268  براي تشكيل يك شرآت سهامي اقلاً وجود پنج نفر موسس صاحب سهم شرط است.
ماده 269  در شرآتهاي سهامي سهم دارائيكه اساسنامه شرآت را تنظيم و امضاء ميكنند و
بنام سرمايه مبلغي بطور نقدي و يا غير نقدي تاديه مي آنند موسس شمرده ميشوند.
ماده 270  موسسين بايد اساسنامه را تنظيم و امضا آنند اساسنامه بايستي داراي مواد ذيل
باشد:
1. عنوان شرآت و مرآز آن.
2. نوع و ماهيت معاملات و موضوع شرآت.
3. تعيين مقدار سرمايه و نوع اسهام قيمت هر سهم و شرايط تاديه سهام.
4.منافع مخصوصه آه از مفاد براي موسسين و اعضاي هيئت مديره و يا اشخاص ديگر تاديه
ميشود.
5. طرز انتخاب هيئت مديره و هيئت نظار و وظايف و صلاحيت اداره و امضاي ايشان.
6. شكل انعقاد بمجمع عمومي و ترتيب دعوت سهمداران وقت اجتماع  شروط اجراي
مذاآرات تصويب و اتخاذ راي
7. قيد مدت دوام شرآت اگر شرآت محدود بيك مدت باشد.
ماده 271  نقل اساسنامه آه بموجب ماده ( 270 ) ترتيب ميگردد بوزارت اقتصاد ملي تقديم
و براي تشكيل شرآت اجازه حاصل ميشود.
ماده 272  بعد از اجازه اگر شرآت تدريجاً تشكيل ميشود موسسين اعلاني محتوي مطالب
ذيل نشر مي دارند:
1. موضوع و مدت شرآت
2. تعيين قيمت هر سهم و مقدار سرمايه و منافع خصوصي آه براي موسسين و يا اشخاص ديگر
بموجب اساسنامه تاديه ميشود.
3. دارائي جنسي آه عوض سرمايه داده ميشود.
4. اگر خريد موسسه اي تجويز شده باشد قيمت آن.
5. محل و صورت انعقاد مجمع عمومي تاسيس.
ماده 273  تقاضاي اشتراك بسرمايه شرآت در دو نسخه قرار ذيل تنظيم ميشود:
( 1 خلاصه محتويات ماده ( 272
2 اسم و شهرت و اقامتگاه اشخاصيكه اشتراك را تعهد ميكنند.
3 مقدار سهميكه اخذ آنرا تعهد نموده اند بحروف تاريخ تعهد.
4 قبول مندرجات اساسنامه  اگر در ظرف مدت معين شرآت تشكيل نشود تعهد اشتراك آننده
يي اثر است. تقاضاي اشتراك با فرستادن مكاتبي آه امضاي اشتراك آننده تصديق شده باشد هم
بحيث تقاضاي اشتراك قبول شده ميتوانند.
ماده 274  مجموع اسهاميكه در مقابل سرمايه شرآت صادر ميگردد بايد حقيقتاً و تماماً تعهد
و اقلاً ربع قيمت هر سهم نقداً تاديه شود،
ماده 275  صدور اسناد سهم آمتر از قيمت مقرره آن جايز نيست.
ماده 276  در صورتيكه پرداخت ربع قيمت اسهام آه تاديه آن قانونا مقتضي است در
حين تعهد شرط نشده باشد موسسين ميتوانند بعد از تكميل و اختتام تعهدات باشخاصيكه
اشتراك را تعهد آرده اند با ارسال مكتوب راجستري و نيز ذريعه جرايد اعلان آرده و
تاديه ربع اسهام متعهده شان رادر ظرف مدت معين تقاضا آنند آسانيكه اشتراك را تعهد
آرده اند اگر در ظرف مدت مذآور ربع قيمت را تاديه نكنند موسسين مختار اند آه علاقه
آن اشخاص را از شرآت قطع و يا ايشان را بايفاي تعهد مجبور سازند در صورتيكه
علائق متعهدين با شرآت قطع گردد آسانيكه بعوض آنها متعهد ميشوند موظفند آه ربع
قيمت سهام را تاديه آنند و تا وقتيكه ربع قيمت اسهام تاديه نشود شرآت تشكيل شده
نميتواند.
ماده 277  ربع قيمت اسهاميكه از طرف تعهد آنندگان تاديه ميشود بيك بانك معتبر
توديع ميگردد . در صورت تشكيل شرآت بموجب ارائه سندي از طرف هيئت مديره آه
حاوي ثبت و اعلان شرآت و اجازه مقام مربوطه باشد پول جمع آمده بشرآت تاديه
ميشود ولي در حال عدم تشكيل شرآت پول مذآور با اشخاصيكه آنرا توديع نموده اند
بموجب ارائه سند اعاده ميگردد. ربع قيمت اسهاميكه ببانك توديع شده است بهيچ صورت
به موسسين داده نميشود.
ماده 278  بعد از تعهد تمام سرمايه شرآت و تاديه قيمت معين اسهام موسسين بايد در
ظرف ده روز بارسال مكتوبهاي راجستري به آدرس معينه هر سهم دار و اعلان بجرايد
مجمع عمومي تاسيس را باجتماع دعوت نمايند. ارسال اين مكاتيب و نشر اعلان بايد اقلاً
پانزده روز قبل از وقت اجتماع بعمل آيد و مطالب ذيل در آن مندرج باشد:
1 تصديق تعهد اشتراك تمام اسهام و تاديه ربع قيمت.
2 انتخاب اهل خبره براي تعيين قيمت اجناسيكه عوض سرمايه داده شده و اشتراي آدام
موسسه آه به قرار اساسنامه مجاز باشد.
3 پيشنهاد راجع به منافع مخصوصه آه براي موسسين شرط شده باشد.
4 اگر اعضاي هيئت مديره در اساسنامه پيش بيني نشده باشد تعيين اعضاي هيئت مديره.
5 تعيين هيئت نظار:
ماده 279  مجمع عمومي تاسيس در روز معين اجتماع نموده در اطراف مسايل متذآره
ماده ( 278 ) مذاآره و تصويب مي آنند. تصاويب مجمع در صورتي معتبر خواهد بود
آه اقلا اشخاصيكه نصف سرمايه شرآت را تمثيل نمايند حاضر باشند هر سهم براي سهم
دار حق يك راي را ميدهد و تصويبات باآثريت آراي موجوده معتبر ميباشد.
ماده 280  موسسين با ساير سهم دارانيكه جنسي را عوض سرمايه ميدهند و يا موسسينيكه
منافع مخصوص را براي خود پيش بيني نموده اند در مذاآراتيكه راجع به تعيين قيمت اجناس
و يا تثبيت منافع مخصوصه بعمل مي آيد حق رائي ندارند.
ماده 281  اگر اولين اعضاي هيئت مديره شرآت به موجب اساسنامه تعيين نگرديده باشد از
طرف مجمع عمومي موسسين از بين سهمداران انتخاب مي شوند.
انتخاب اولين هيئت نظار مخصوصا مربوط به مجمع عمومي تاسيس بوده تعيين آن ذريعه
اساسنامه جايز نيست. امور نظارت بدو نفر يا بيشتر از سهمداران يا خارج آن تفويض مي
شود.
ماده 282  در مجمع عمومي تاسيس آه بموجب ماده ( 279 ) منعقد ميگردد در تعيين اهل
خبره جهت قيمت سرمايه هاي جنسي و موسسه هائيكه خريده ميشود حضور اقلاً دو ثلث سهم
داران سرمايه نقدي شرآت شرط است تصويبات باآثريت آراء اتخاذ مي شود در صورتيكه
تكميل نصاب مذاآره ممكن نباشد اهل خبره نظر بخواهش موسسين از طرف محكمه مربوطه
تعيين ميشود.
ماده 383  بعد از تنظيم راپورت از طرف اهل خبره موسسين مجمع عمومي تاسيس را به
ترتيب و موعديكه در ماده ( 278 ) ذآر است مجددا به اجتماع دعوت مينمايد و به دعوت نامه
يك يك قطعه صورت راپورهاي اهل خبره را ضميمه ميكند صلاحيت مجمع عمومي تاسيس
بمذاآره و اتخاذ تصويب تابع نصاب اآثريت است آه در ماده ( 279 ) توضيح شده است.
ماده 284  مجمع عمومي تاسيس راپورهاي اهل خبره را مطالعه و توضيحات اشخاصيكه
سرمايه جنسي داده اند و مالكيني آه موسسات خود را ميفروشند استماع مي نمايد قميتي را آه
در راپورت اهل خبره ذآر شده قبول و يا رد آرده و يا موافقت مالكين آنرا تعديل مي نمايند.
ماده 285  در مجمع عمومي تاسيس آه براي تدقيق راپور اهل خبره دعوت شده اگر نصاب
تكميل نشود موسسين يك (ورقه رويداد مجلس) تنظيم و بذريعه مكاتيب راجستري به
سهمداران ارسال و بجرايد اعلان ميدارند درين حال مجلس آينده بعد از يكماه دعوت باجتماع
خواهد شد.
ماده 286  اگر در مجمع عمومي تاسيس اتفاق آراء حاصل نشود مخالفين ميتوانند علل
اختلاف عقيده خود را تحرير نمايند.
ماده 287  موسسين نميتوانند در اساسنامه مقرراتي درج نمايند آه بموجب آن اسهام بلا
عوض (مجاني) و يا پول نقد آه باعث تنقيص سرمايه شرآت گردد به خود تخصيص دهند.
ماده 288  پس از اجراي مقررات ماده ( 279 ) و ( 284 ) موسسين در ظرف 15
روز بيان نامه متضمن اجراي شرايط مقتضيه تشكيل شرآتهاي سهامي اساسنامه شرآت
آويز بانك راجع به تاديه ربع قيمت سهام رويداد مجمع عمومي تاسيس راپور اهل خبره
راجع به تعيين قيمت سرمايه جنسي يا آدام موسسه و اگر معامله مربوط به امتيازي باشد
امتياز نامه و يا نقل مصدق آنرا به محكمه تجارتي مربوطه تقديم مينمايند.
محكمه اسناد مربوطه را تدقيق و اگر لازم شود از موسسين تحقيق و اگر نواقص ديده
شود تكميل و تا يكماه پس از تاريخ تقديم اوراق تشكيل شرآت را تصديق ميكند.
ماده 289  تشكيل شرآتي آه بموجب ماده ( 288 ) تصديق شده باشد به دايره مربوطه
تجارتي ثبت ميگردد.
ماده 290  شرآتيكه بموجب ماده ( 279 ) ثبت و اعلان نشود قانونا متشكل شمرده نميشود و
قبل از ثبت و اعلان به اجراي معاملات شروع نمي تواند.
ماده 291  آسانيكه متعهد اشتراك بسرمايه شرآت شده باشند اگر قبل از تشكيل قانوني
شرآت اسهام خود شان را به ديگري انتقال بدهند معتبر نيست.
ماده 292  در شرآت هائيكه بصورت آني تشكيل مي شود شرآاء يك اساسنامه آه حاوي ماده
274 ) راجع به تعهد تمام سهام و فقرات 4 و 5 ماده ( 278 ) و مقررات ماده ( 270 ) باشد تنظيم )
مينمايند اگر در جزء سرمايه جنس يا آدام موسسه خريداري شده باشد اهل خبره براي تعيين
قيمت از طرف محكمه تجارتي تعيين مي شود.
ماده 293  اگر سهمداران شرآت هاي سهامي آه بطور آني تشكيل ميشوند بخواهند اسهام خود
را براي فروش بعامه عرضه دارند مجبور برعايت احكام مواد ( 272 ) و ( 273 ) ميباشند.
ماده 294  از ضرر و خساره آه درنتيجه عدم صحت اظهار نامه يا اوراق متذآره ماده
288 ) و ديگر اسناد توليد شود موسسين و آنهائيكه در تحرير اين اوراق اشتراك ميكنند جمعاً )
مسئول اند.
ماده 295  اگر تمام سهام يك شرآت تعهد نگرديده و قيمت آن تاديه نشده باشد ولي خلاف
حقيقت تعهد و تاديه شده وانمود شود موسسين و اشخاصيكه درين فعل با ايشان اشتراك نموده
باشند مجبورند آه چنين اسناد را بحساب خود گرفته و قيمت آنرا تاديه نمايند.
ماده 296  اگر موسسين و يا آسان ديگر در تعيين قيمت سرمايه جنسي و يا خريد موسسه
اي بشرآت حيله نمايند مكلف اند ضرر و خساره آه بشرآت ازين راه وارد ميشود مجتمعاً
جبران آنند.
ماده 297  اعضاء هيئت نظار و هيئت مديره دوره اول مكلفند تدقيق آنند آه در تشكيل
شرآت آدام خلاف رفتاري واقع نشده باشد. اگر درين خصوص مسامحه نمايند و ضرري
وارد شود در صورتيكه از موسسين جبران نشده باشد اعضاي هيئت و نظار جمعاً مسئول
شمرده ميشوند.
ماده 298  مسئوليت موسسين اعضاي هيئت مديره و نظار بعد از انقضاي پنجسال از تاريخ
ثبت طبق تصويب مجمع عمومي شرآاء قابل صلح و ابراء دانسته ميشود مشروط بر اينكه
ابراء مذآور به تصويب ده يك آراء آه از سرمايه نمايندگي آند بعمل آمده باشد.
ماده 299  حق مطالبه جبران خسارات را آه شرآت در مقابل موسسين و يا اعضاي هيئت
مديره و نظار داراء ميباشد بعد از انقضاي مدت پنجسال ساقط ميشود.
ماده 300  موسسين از باعث تعهدات وسايل معاملاتيكه براي تاسيس شرآت اجرا آرده اند
در مقابل اشخاص ثالث مسئول اند. اگر شرآت تشكيل شده باشد موسسين ميتوانند براي جبران
اين مصارف بشرآت رجوع آنند. دريافت مصارف فوق از شرآت مربوطه به تصديق
مجمع عمومي تاسيس است. اگر تاسيس شرآت بنابر آدام علتي صورت نگرفته باشد مصارف
مذآور عايد بموسسين بوده حق رجوع به سهم داران ندارند.
حصه دوم
هيئت مديره
ماده 301  شرآتهاي سهامي داراي هيئت مديره ايست آه اقلا از سه نفر مرآب ميباشد
اعضاي هيئت مديره از ميان سهمداران از طرف مجمع عمومي انتخاب ميشود تعيين اولين
اعضاي هيئت مديره ذريعه اساسنامه شرآت هم ممكن است.
ماده 302  هر يك از اعضاي هيئت مديره مجبور است يك مقدار اسهام خود را آه قيمت آن
معادل يك فيصد سرمايه اصلي باشد بشرآت توديع نمايد اگر يك فيصد سرمايه شرآت
متجاوز از (دوصد) هزار افغاني باشد توديع زيادتر از ين مبلغ مجبوري نيست تا زمانيكه
اعضاي هيئت مديره از مسئوليت هاي زمان تصدي خود از مجمع عمومي برائت حاصل نكند
سندات سهام مودوعه ايشان نه بديگري انتقال و نه از شرآت اخذ شده ميتواند براي اين مقصد
اسناد مذآور بحيث ضمانت مهر گرديده در خزانه شرآت حفظ ميشود.
ماده 303  اعضاي هيئت مديره حداآثر براي سه سال انتخاب ميشوند اگر در اساسنامه
شرآت تجديد انتخاب اعضاء منع نشده باشد انتخاب مجدد آنها جايز است.
ماده 304  اعضاي هيئت مديره در هر سال از ميان خود رئيس و در صورت لزوم معاون
رئيس را انتخاب ميكنند.
ماده 305  اگر يكي از اعضاي هيئت مديره بنا بر علل قانوني بر طرف شود هيئت مديره
بطور موقتي شخص ديگري را آه داراي شرايط قانونيه باشد انتخاب مينمايند و بايد در اولين
اجتماع مجمع عمومي اين موضوع را براي تصويب پيشنهاد آنند.
ماده 306  اگر اعضاي هيئت مديره ذريعه اساسنامه شرآت هم تعيين شده باشند عند
الايجاب با تصويب مجمع عمومي عزل شده ميتوانند، درينصورت از امتيازات و منافعيكه
به حيث عضو هيئت مديره داشتند بهره مند شده نميتوانند.
ماده 307  اداره شرآت سهامي و نمايندگي آن در خارج شرآت مربوط به هيئت مديره است.
ماده 308  هيئت مديره حقدارند هر نوع معاملات حقوقيه را آه در داخل مرام شرآت باشد
بنام آن اجرا و امضا آنند هيئت مديره در صورت ملاحظه منفعت شرآت بمصالحه و ارجاع
به حكميت مجاز است.
ماده 309  براي اعتبار اوراق و اسناديكه بنام شرآت سهامي تنظيم ميشود در صورتيكه در
اساسنامه صلاحيت امضاء تخصيص داده نشده باشد امضاء تمام اعضاي هيئت مديره لازم
است.
ماده 310  آسانيكه بنام شرآت صلاحيت امضاء دارند مجبور اند آه بعد از قيد عنوان
شرآت ذيل آن امضاء نمايند.
ماده 311  اعضاي هيئت مديره در مذاآراتيكه به منفعت شخصيه شان تعلق داشته باشد
اشتراك نميتوانند درين حال اينطور اعضاء مجبور اند علاقه را آه بموضوع دارند به مجلس
اظهار دارند و در جريان مجلس ثبت نمايند.
اعضاي هيئت مديره آه مخالف اين احكام حرآت آنند مجبور به تضمين ضرري ميباشند آه
بشرآت وارد ميشود اگر اآثر اعضاي هيئت مديره بموضوع مذاآره از جنبه شخص ذي نفع
باشند مسئله در اولين مجمع عمومي تقديم مي شود.
ماده 312  اعضاي هيئت مديره بدون اذن مجمع عمومي بنام و حساب خود و يا بنام و حساب
شخص ديگري بالذات يا بالواسطه يك معامله تجارتي را با شرآت نمي توانند.
ماده 313  هيچ يك از اعضاي هيئت مديره نمي توانند بدون اجازه مجمع عمومي در معامله
تجارتي از نوع معامله تجارتي شرآت مربوطه خود اشتغال آند و همچنين نمي تواند شخصا
بصفت عضو مسئول در يك شرآت ديگري آه بهمين نوع معامله مصروف ميباشد داخل شود.
شرآت ميتواند از هر عضو هيئت مديره آه مخالف اين حكم حرآت نموده باشد مطالبه خساره
آند و يا معامله را آه بنام خود عقد نموده باشد در بدل خساره بنام شرآت محسوب دارد و
تقاضا آند منافعيكه از معاملات مذآور حاصل شده باشد بشرآت عايد گردد. در اتخاذ تصويب
راجع به مطالب فوق اعضاي هيئت مديره آه مسئول اند شرآت نميتواند ، استفاده از حقوق
مذآور براي شرآت تا مدت يكسال از تاريخ وقوع معامله محفوظ است.
ماده 314  اگر سرمايه شرآت به نصف تنزل آند هيئت مديره براي اتخاذ تصويب راجع به
تكميل سرمايه بمقدار اصلي و يا اآتفا بمقدار متباقي و يا براي انحلال شرآت مجمع عمومي
را بصورت فوري دعوت ميكند اگر تنها يك ثلث سرمايه باقيمانده باشد و مجمع عمومي راجع
به تكميل سرمايه و يا اآتفاء به ثلث آن تصميم نگيرند شرآت منحل شمرده ميشود اگر ديون
شرآت از دارائي آن زيادتر باشد هيئت مديره مجبور است از محكمه رسيدگي و اعلان
افلاس را تقاضا آند.
ماده 315  هيئت مديره مكلف است دفاتر لازمه را ترتيب آرده و در موعد معين بيلانس
سنه گذشته را بطور واضح و منظم تهيه ديده و اقلا 15 روز قبل از اجتماع مجمع عمومي
براي تدقيق سهمداران حاضر دارد.
ماده 316  تمام مصارفيكه به نسبت تاسيس اداره شرآت بعمل آمده باشد در حساب
مربوطه مصرف سنويه قيد ميگردد ليكن مصارفيكه براي تاسيسات ابتدائي و يا احداث يك
شعبه جديد و يا توسيع معاملات قرار اساسنامه و يا تصويب مجمع عمومي بعمل آمده باشد
حداآثر تا پنجسال در حساب مصرف ادامه مييابد باينصورت در بيلانس هر سنه بايد مقدار
مصارف همان سنه درج شود.
قيمتهاي اموال منقول و بناها و ماشين هاي شرآت آه هر سال نشان دادن آن در بيلانس لازم
است عبارت است از قيمت خريد بعد از وضع استهلاك اگر اين اموال بيمه شده باشد مصارف
بيمه در بيلانس نشان داده ميشود.
ماده 317  هيئت مديره مجبور است در ختم هر سنه حسابيه علاوه بر بيلانس راپورتي درباره
وضعيت تجارتي  مالي و اقتصادي شرآت و خلاصه معاملات عمده سال ترتيب دهد و
همچنين پيشنهادي راجع به فيصدي توزيع منافع و تشكيل ذخيره تقديم نمايد.
ماده 318  اگر در اساسنامه شرآت طور ديگري مقرر نشده باشد مجالس هيئت مديره اقلا با
حضور بيش از نصف اعضاء رسمي تلقي شده و تصاويب با اآثريت آراء اعضاي موجوده
معتبر است.
راي دادن اعضاء به وآالت يكديگر جايز نيست در صورت تساوي آراء موضوع بجلسه آينده
موآول ميشود اگر در جلسه آينده نيز آراء مساوي باشد موضوع رد شده محسوب مي گردد.
مذاآرات جلسه هيئت مديره توسط يك منشي آه از بين اعضاء و يا از خارج انتخاب ميشود
بطور منظم بدفتر ثبت ميگردد لازم است تصويبها از طرف اعضاي موجوده امضاء شود و
اعضائيكه مخالف تصويب ميباشند سبب مخالفت خود را در تصويب درج مينمايند.
ماده 319  اگر در اساسنامه طور ديگري مقرر نشده باشد براي هر روز اجتماع به اعضاء
هيئت مديره آه در جمله هيئت عامل شامل نباشند حق الزحمه حضور داده ميشود. اگر مقدار
حق الزحمه در اساسنامه تعيين نگرديده باشد از طرف مجمع عمومي تعيين ميشود.
ماده 320  اعضاي هيئت مديره از معاملاتيكه بنام شرآت انجام داده باشند شخصا مسئول
شمرده نميشوند مگر در مواد آتي آه در نزد شرآاء و اشخاص ثالث مسئول خواهند بود:
1 عدم صحت تصديق تاديات شرآاء در بدل سند سهام
2 عدم حقيقت مفاد يكه توزيع و تاديه ميگردد.
3 عدم وجود دفاتريكه قانونا وجود آن لازميست و يا عدم نظم آن.
4 عدم اجراي فيصله ئيكه از طرف مجمع عمومي بعمل مي آيد.
5 عدم ايفاي تمام وظايفي آه از روي قانون و يا بر حسب اساسنامه شرآت بدوش ايشان
گذاشته شده باشد. در صورتيكه شرآت يكي از وظايف فقرات پنجگانه را بيكي از اعضاي هيئت مديره
تفويض نموده باشد مسئوليت تنها بخود همان عضو متوجه بوده به ساير اعضاء ربطي نخواهد داشت.
ماده 321  اعضاي هيئت مديره آه جديدا تعيين ميشوند مجبورند معاملات غير اصولي
اعضاي سابق را آه آگاه شوند به هيئت نظار اطلاع دهند و الا در مسئوليت ايشان شريك
شمرده خواهند شد.
ماده 322  اعضائيكه بموجب ماده ( 321 ) در معاملات غير اصولي هيئت مديره سابق
اظهار مخالف آرده سبب مخالفت خود را در رويداد مجلس درج و به هيئت نظارت نيز
تحريرا خبر دهند و يا بنابر معذرتي در اثناي مذاآره همان معامله حاضر نباشند از
مسئوليت بري ميباشند.
ماده 323  اگر يكي از اعضاي هيئت مديره بصورتي از صور با دسيسه يا بيانات مغاير
حقيقت درباره وضعيت حاضره شرآت اشخاص ثالث را اغفال آند شخصا مسئول ضرري
مي باشد آه ازين رهگذر وارد ميشود.
ماده 324  مسئوليت دعاوي آه بموجب مواد ( 320 ) و ( 321 ) بر عليه اعضاء هيئت مديره
متوجه ميشود از تاريخ وقوع معامله پس از پنج سال ساقط ميشود.
ماده 325  در صورتيكه مجمع عمومي به اقامه دعوي بر عليه اعضاء هيئت مديره تصويبي
بعمل آورده باشد مطابق آ، اجرا ميشود اگر مجمع عمومي عدم اقامه دعوي را تصويب ولي
سهمدارانيكه ده درصد سرمايه شرآت را مالك باشند برين تصويب مخالفت آنند شرآت از
تاريخ تصويب و خواهش مخالفين مجبور است تا مدت يكماه دعوي را اقامه نمايد. اقامه
دعوي در موردفوق بنام شرآت به هيئت نظار تعلق دارد اگر اقامه دعوي به آراي سهم
دارانيكه ده فيصد سرمايه را نمايندگي ميكند صورت بگيرد سهمداران مذآور ممكن است از
خارج وآيل تعيين آنند سهمدارانيكه به اقامه دعوي راي ميدهند مجبورند سهام خود را بنام
تامين خساره شرآت تا ختم دعوي بيك بانك معتبري بطور امانت بگذارند در حال رد دعوي
سهم داران مذآور بجبران خساره شرآت مكلف ميباشند.
ماده 326  اجراآت امور شرآت اگر بموجب اساسنامه و يا تصويب مجمع عمومي
بمديريكه از اعضاي هيئت مديره نباشد سپرده شود درين حال مدير مذآور مثل عضو هيئت
مديره از عدم ايفاي وظايفي آه در ماده ( 320 ) بيان شده در مقابل شرآاء و اشخاص ثالث
مسئول ميباشند قيد شرط ديگري مغاير اين حكم در اساسنامه و يا ادعاي اينكه مدير مذآور زير
اثر هيئت مديره ميباشند مسئوليت او را از بين نمي برد.
ماده 327  اعضاي هيئت مديره از قصور يا از طرف مدير صادر شد مسئول نميباشند ولي
اگر اعضاي هيئت مديره اشخاص را آه اهليت نداشته باشند بكار مقرر نمايند و يا راجع به
امور و معاملات سوء آنها مسامحه آنند و يا در اموريكه صلاحيت نداشته باشند اجازه آار
بدهند البته نزد شرآاء مجتمعا مسئول خواهند بود معذالك اعضاي هيئت مديره ئيكه بموجب
ماده ( 322 ) درين نوع تقصيرات عدم اشتراك شان را ثابت نمايند از مسئوليت بري خواهند
بود.
ماده 328  اگر در اساسنامه بصورت ديگري مقرر نشده باشد هيئت مديره ميتوانند مديران را
عزل و نصب نمايند صورت عزل و نصب اعلان ميشود.
ماده 329  مديرها اجراي بعضي معاملات را آه بدان مجاز باشند ميتوانند بديگري تفويض
آنند ولي وظيفه مديريت خود را نميتوانند بديگري بسپرند.
ماده 330  مديرها براي مدتيكه بيشتر از مدت وظيفه اعضاي هيئت مديره باشد تعيين
شده نميتوانند و مثل اعضاي هيئت مديره عزل شان در هر وقت ممكن است. مديريكه از
بين سهمدران انتخاب و عزل گرديده باشد نمي تواند ادعاي خساره آند.
ماده 331  هيئت مديره شرآت سهامي علاوه بر دفاتر تجارتي آه به ترتيب آن مجبورند
موظف اند دفاتر ذيل را هم ترتيب دهند:
1 دفتر مخصوص سهمداران آه در آن اسم  ولديت  شهرت  عنوان و مسكن سهمداران قيد
باشد.
2 تاديات در مقابل سرمايكه در اول تشكيل شرآت داده شده و يا بعدا تزئيد يافته باشد.
3 آتاب رويداد مجامع عمومي
4 آتاب تصويبات هيئت مديره
ماده 332  اگر در اساسنامه راجع مقرري مامورين طور ديگري مقرر نباشد انتخاب و
مقرري آنها از وظايف هيئت مديره است.
ماده 333  اگر يكي از اعضاي هيئت مديره يا نظار شرآت را افلاس آند و يا اهليت قانونيه
آنها سلب شود و يا به جنحه و جنايت محكوم گردند صلاحيت شان در وارسي از امور
شرآت ختم و عوض شن شخص ديگري انتخاب ميشود.
ماده 334  هيئت مديره ميتواند صلاحيت و اقتداري را آه دارند با اآثريت آراء بيك يا چند
نفر خود تفويض نمايند.
حصه سوم
هيئت نظار
ماده 335  اگر در اساسنامه شرآت طور ديگري مقرر نشده باشد هيئت نظار شرآتهاي سهامي
مرآب از دو نفر ميباشند هيئت نظا از شرآاء و يا غير شرآاء دفعه اول براي مدت يكسال از طرف
مجمع عمومي تاسيس شرآت و بعدا براي حداآثر سه سال از طرف مجمع عمومي انتخاب ميشوند.
هيئت نظار يكه مدت انتخاب شان باختتام ميرسد مجددا انتخاب شده ميتوانند هيئت نظار به عضويت
هيئت مديره انتخاب شده نمي توانند همچنان بصفت مامور معاملات شرآت را اداره آرده نمي توانند
اعضاي هيئت مديره آه وظايف ايشان خاتمه مي يابد تاوقتيكه از مجمع عمومي برائت حاصل ننمايند
عضو هيئت نظار انتخاب شده نمي توانند.
ماده 336  مجمع عمومي براي تدقيق بعضي موضوعات معينه ميتواند هيئت نظار جداگانه انتخاب آند.
ماده 337  آسانيكه با اعضاي هيئت مديره خويش و قرابت نسبي داشته باشند مثل پدر  پسر  آاآا  ماما
 خسر  دامات عضو هيئت نظار انتخاب شده نمي توانند و اگر انتخاب شده باشند مجبور به استعفا
ميباشند.
ماده 338  اعضاي هيئت نظار در هر زمان از طرف مجمع عمومي عزل و عوض ايشان ديگري
نصب شده ميتواند و اگر عضوي از بين سهمداران انتخاب گرديده باشد نسبت بعزل خود دعوي خساره
نمي تواند.
ماده 339  تعيين و تبديل هيئت نظار از طرف هيئت مديره بدايره ثبت تجارت ثبت گرديده
اعلان ميشود.
ماده 340  اگر يكي از اعضاي هيئت نظار به علتي از علل از اجراي وظيفه بازماند اعضاي
ديگر نظار براي رسيدگي به وظيفه او تا موقع اولين اجتماع مجمع عمومي يك عضو ديگر را
انتخاب ميكنند و در صورتيكه اعضاي هيئت نظار مرآب از دو نفر باشد عضو آمبود را
محكمه تعيين و تا انعقاد اولين مجمع عمومي اجراي وظيفه ميكند.
ماده 341  هيئت نظار بوظائف ذيل موظف ميباشند:
1 باتفاق اعضاي هيئت مديره تنظيم شكل بيلانس و تعيين چگونگي وضع سهام.
2 تدقيق جريان امور دفاتر شرآت اقلا شش ماه يك مرتبه
3 تفتيش خزانه شرآت اقلا سه ماه يك مرتبه بصورت ناگهاني و غير منتظر.
4 موجودي هر نوع اوراق قيمت دار آه بصورت رهن يا تضمينات و يا بطور امانت
در خزانه شرآت گذاشته شده باشد و تطبيق آن بدفاتر مربوطه اقلا ماه يك مرتبه.
5 تدقيق رعايت مقررات اساسنامه راجع بدعوت و اجتماع مجمع عمومي
6 تدقيق بيلانس سنوي
7 نظارت اعمال اعضاي هيئت مديره در پرتو احكام قانون ومقررات اساسنامه شرآت.
8  دعوت مجمع عمومي عادي و يا فوق العاده در صورت اهمال هيئت مديره.
9  حضور در مجالس عمومي.
10  نظارت معاملات تصفيه.
ماده 342  هيئت نظار مكلف اند تا در اخير هر سال مالي دوباره راپور و ساير اوراقيكه
هيئت مديره راجع بوضعيت شرآت و بيلانس و حسابات ديگر و توزيع مفاد ترتيب ميكند
مطالعات خود را به مجمع عمومي بسپارند.
ماده 343  صلاحيت هيئت نظار آه در مواد ( 335 و 342 ) درج است بذريعه اساسنامه
شرآت تحديد شده نميتواند.
ماده 344  هيئت نظار مجبورند در صورت ظهور عواملي مهم و فوري مجمع عمومي را
باجتماع فوق العاده دعوت آنند.
ماده 345  هيئت نظار مكلفند آه وظايف خود را بحسن صورت اجرا نمايند و الا نزد مجمع
عمومي مسئول ميباشند حق دعوي راجع به مسئوليت هيئت نظار از تاريخ ظهور مسئوليت
هيئت نظار از تاريخ ظهور مسئوليت بعد از مرور پنجسال ساقط ميشود.
ماده 346  هر سهم دار راجع به امور شرآت بر عليه هيئت مديره و مديران شرآت ميتواند به
هيئت نظار مراجعه آند.
هيئت نظارت مجبوراند نسبت بموضوعي آه بايشان مراجعه شده تحقيقات آنند اگر در نتيجه
تحقيقات ادعا صحت پيدا آند آيفيت را در راپور سالانه خود به مجمع عمومي درج ميكنند در
صورتيكه مراجعين از ده فيصد سرمايه شرآت نمايندگي آنند هيئت نظار مطالعات و نظريات
خود را به نسبت واقعه اعم از اينكه صحت دارد يا ندارد در راپور درج مي نمايند و در
صورتيكه لازم باشد ميتوانند مجمع عمومي را باجتماع فوق العاده دعوت آنند مراجعينيكه به
هيئت نظار مراجعت ميكنند لازم است مقدار اسهامي را آه معادل ده فيصد سرمايه شرآت
باشد بيك بانك معتبر بطور تضمين بگذارند اين اسهام تا ختم اولين اجتماع مجمع عمومي در
بانك حفظ ميشود.
ماده 347  اعضاي هيئت نظارت ميتوانند در مذاآرات هيئت مديره حاضر شده پيشنهاداتي
را آه مناسب بدانند به هيئت مديره و يا مجامع عادي و فوق العاده تقديم دارند ولي اعضاي
نظار در مجالس هيئت مديره و مجامع عمومي حق راي ندارند.
حصه چهارم
مجمع عمومي
ماده 348  اجتماعي مجمع عمومي شرآتهاي سهامي يا بطور عادي و يا بصورت فوق العاده
ميباشد اجتماع عادي بعد از ختم هر دوره حسابيه در ظرف چهارماه و اقلا در سال يكبار
انعقاد مييابد درين اجتماع بموجب ماده ( 358 ) در اطراف موضوعاتيكه درج آنها در آجنده
لازم است بحث و مذاآره ميشود در صورت لزوم مجمع عمومي به اجتماع فوق العاده دعوت
ميشود.
ماده 349  دعوت مجمع عمومي براي اجتماع عادي و اجتماع فوق العاده به هيئت مديره
مربوط است هيئت نظار هم ميتواند بموجب ماده ( 344 ) مجمع فوق العاده را دعوت بانعقاد
آند.
ماده 350  اگر در اساسنامه طور ديگر قيد نشده باشد مجمع عمومي در محليكه مرآز
شرآت است باجتماع دعوت ميشود.
ماده 351  اگر در اساسنامه طور ديگري قيد نشده باشد ارباب سهام در مجامع عمومي به
تناسب سهم خود حق راي دارند سهمدارانيكه مالك سهم معينه نباشنتد ميتوانند بطور مشترك
اسهام خود را بحد نصاب رسانيده از بين خويش شخصي را آتبا نماينده معرفي و بمذاآرت
مجمع عمومي اشتراك آنند.
ماده 352  براي تشكيل مجامع عمومي (باستثاني موضوعاتيكه درين قانون مقرر شده)
نصابيكه اساسنامه تعين ميكند معتبر است ولي مشروط بر اينكه اين نصاب از 1  4 حصه
سرمايه آمتر نباشد . اگر نصاب در اجتماع اول حاصل شده نتواند به فاصله 15 روز مجمع
دو باره باجتماع دعوت ميشود سهمدارانيكه در اجتماع دوم حضور بهم ميرسانند در مذاآرات
اعطاع راي صلاحيت دارند تصاويب باآثريت آراء (چه اصالتا باشد و چه وآالتا) معبتر
است.
ماده 353  هيچ يكي از سهمداران به موضوعيكه شخصا ذيعلاقه باشد راي ندارد.
ماده 354  سهمدارانيكه اقلا داراي بيست فيصد سهام شرآت باشند ميتوانند تقاضاي آتبي
و مستند در انعقاد مجمع عمومي بدهند هيئت مديره مكلف است آه بموجب اين تقاضا مجمع
عمومي را باجتماع فوق العاده دعوت آند درينصورت مواديكه مذاآره آن تقاضا شده است به
آجنده مجلس داخل ميشود ممكن است در اساسنامه مقرر شود آه سهمدارانيكه ده فيصد از
سرمايه شرآت را نماينده گي آنند هم بتوانند اين حق را در احضار مجمع عمومي استعمال
نمايند.
ماده 355  در صورتيكه به تقاضاي آتبي سهمداران طبق ماده ( 354 ) از طرف هيئت مديره
و يا بموجب ماده ( 346 ) از طرف هيئت نظار ترتيب اثر داده نشود محكمه تجارتي محل
شرآت ميتواند باثر مراجعه سهمدران مذآور مجمع عمومي رادعوت و موضوعاتي را آه
خواهش نموده اند جزو آجنده قرار دهد در ينصورت در اعلان اجتماع بايد اجازه محكمه هم
تصريح گردد. در حال مراجعه به محكمه هم حكم فقره اخير ماده ( 346 ) تطبيق ميشود.
ماده 356  دعوت مجمع عمومي براي اجتماع به ترتيب و شكلي آه در اساسنامه ذآر شده
اجرا ميشود و اقلا يكماه قبل از زمان اجتماع به سهمداران اطلاع داده ميشود.
ماده 357  براي اينكه مالكين سهام بي اسم بتوانند در مجمع عمومي راي بدهند لازم
است آه سهام و اسناد خود را ده روز قبل از روز اجتماع بشرآت بسپارند.
ماده 358  اعلانات و دعوت نامه هاي انعقاد مجمع عمومي لازم است آه حاوي آجنده ذيل
باشد:
1 قرائت راپورهائيكه از طرف هيئت مديره وهيئت نظار ترتيب داده ميشود.
2 تصديق يا تعديل يا رد بيلانس و حساب نفع و ضرر و پيشنهاد توزيع مفاد.
3 اگر طور ديگري تعيين نشده باشد تعيين حق الزحمه و منافع اعضاي هيئت مديره و هيئت
نظار.
4 انتخاب مجدد و يا تبديل اعضاي هيئت مديره و نظاريكه مدت خدمت شان ختم شده
باشد موضوعاتيكه در آجنده قيد نشده باشد مورد مذاآره قرار داده نميشود.
تبصره: در صورت لزوم مواد ديگري هم درج آجنده شده ميتواند.
ماده 359  هر سهمدارايكه حق راي داشته باشد ميتواند قبل از ده روز اجتماع مجمع
دفتر دارائي و حساب نفع و ضرر و بيلانس و راپورهاي هيئت نظار و هيئت مديره
را در مرآز شرآت تدقيق آرده و نقل راپور و بيلانس را اخذ آند.
تبصره: ممكن است راپورت هيئت مديره و نظار يا بيلانس و حساب نفع و ضرر قبلا چاپ و
حين انعقاد مجمع به سهمداران توزيع گردد.
ماده 360  در اجتماع مجمع عمومي جدولي ترتيب ميشد آه اسامي و محل اقامت ومقدار
سهام سهمداران و يا وآلاي شانرا آه حاضر شده اند نشان بدهد اين جدول از طرف رئيس و
منشي امضاء شده و در جزء ديگر اوراق مجمع بدوسيه مخصوصي حفظ ميگردد.
ماده 361  رئيس مجمع از طرف خود مجمع عمومي انتخاب مي شود.
ماده 362  در اثر درخواست اآثريت سهمداران و يا اقليتي آه دهم حصه سرمايه شرآت را
نمايندگي آند مذاآره راجع به بيلانس براي ( 15 ) روز به تعويق انداخته شده ميتواند.
ماده 363  يك نقل تصويبات مجمع عمومي عادي و فوق العاده با جدول اسامي
سهمدارانيكه قرار ماده ( 360 ) باجتماع حاضر شده اند و اسناد مثبته دعوت آه مجمع
بقرار قانون منعقد شده ترتيب گرديده و با رويداد مجلس براي ثبت در دايره ثبت
تجارتي ارسال ميگردد.
ماده 364  اگر سهمدارانيكه داراي ده يك سرمايه شرآت باشد ادعا آنند آه در
تاسيسات شرآت و يا معاملات آن سؤ استعمالات وجود دارد يا احكام قانون و مقررات
اساسنامه شرآت اخلال ميشود ميتوانند براي تحقيق آن از مجمع عمومي تقاضا آنند آه
هيئت نظار خصوصي تعيين شود در صورت رد اين تقاضا از مجمع عمومي ميتوانند
به محكمه رجوع آنند ولي درينصورت لازم است آه مصارف لازمه را قبلا تاديه و
سهامي را آه مالك اند بيك بانك معتبر توديع نمايند. در صورتيكه اين درخواست از
طرف محكمه رد گردد و يا با در نظر گرفتن نتايج تحقيقات بي مورد ديده شود
سهمدارانيكه سؤنيت ايشان در اين امر به ثبوت برسد براي ضرريكه شرآت ازين حيثت
متحمل گرديده باشد جمعا مسئول اند.
ماده 365  تصديق بيلا نس از مجمع عمومي متضمن برائت اعضاي هيئت مديره وهيئت
نظار است با اينهم اگر در مندرجات بيلانس غموض و پيچيدگي وجود داشته باشد اعضاي
هيت مديره ونظار نمي توانند باتصديق آن از طرف مجمع برائت حاصل آنند .
ماده 366  تصويباتيكه از طرف مجمع عمومي بعمل مي آيد راجع به شرآائيكه در اجتماع
حاضر نباشند ويا راي مخالف بدهند نيز معتبر است .
ماده 367  بر عليه تصويبات مجمع عمومي (آه مغاير احكام صريحه قانون و يا اساسنامه
شرآت باشد) از تاريخ صدور الي سه ماه ميتوان بمحكمه آه در محل شرآت بوده و به
فيصله معاملات تجاريه مكلف باشد مراجعت و اعتراض آرد حق اعتراض عايد است به :
1 سهمدارانيكه در اجتماع حاضر بوده ليكن با تصويب مخالف و مخالفت خود را بورقه
رويداد درج آرده اند يا بصورت غير قانوني از دادن راي محروم شده باشند و يا دعوت
باجتماع بصورت قانوين بعمل نيامده باشد.
2 هيئت مديره.
3 هر يكي از اعضاي هيئت مديره و هيئت نظار در صورتيكه تصويب برايشان موجب
توليد مسئوليت گردد اگر اعتراضات از تصويب عمومي متعدد باشد محاآمه آنها واحد
است و بنابرين تا ختم مدت اعتراض رسيدگي بشكايات معطل ميشود. محكمه باثر
درخواست علاقمندان ميتواند از اعتراض آنندگان ضماناتي را در مقابل ضرر احتمالي
شرآت تقاضا آند تعين مقدار ضمانات مربوط به محكمه است اگر اعتراض از جانب
هيئت مديره باشد از طرف شرآت هيئت نظار نمايندگي ميكند.
ماده 368  در صورت اعتراض بر عليه تصويب مجمع بر طبق ماده ( 367 ) محكمه ميتواند
بعد از خواستن توضيح از اعضاي هيئت مديره و هيئت نظار اجراي تصويب را آه بر عليه
آن اعتراض واقع شده باشد تاخير آند.
ماده 369  حكم محكمه راجع به فسخ تصويبي آه مورد اعتراض است بعد از آنكه صورت
قطعيه را بخود بگيرد درباره تمام سهمداران معتبر شمرده ميشود. هيئت مديره مجبور است
تا يك نقل حكم مذآور را فورا ثبت و اعلان آند.
ماده 370  اگر ثابت شود آه اعتراض اشخاص بر عليه تصويب مجمع عمومي بنابر سؤ
نيت بوده است از ضرر و خساره آه ازين سبب بشرآت وارد ميشود اشخاص مذآور جمعا
مسئول اند.
ماده 371  اگر در اساسنامه خلاف آن مقرر نشده باشد مجمع عمومي ميتواند مقررات
اساسنامه را تعديل آند ولي در تزئيد سرمايه شرآت و تبديل تابعيت اتفاق آراء سهمدران شرط
است. در مذاآرات اجتماعاتيكه براي تعديل اساسنامه بعمل مي آيد شخصيكه مالك يكسهم هم
باشد حق اشتراك و راي دارد اگر در اساسنامه قيدي بر خلاف اين امر باشد معتبر نيست.
اشخاصي آه داراي زيادتر از يك سهم باشند اگر در اساسنامه بر خلاف آن هم مقرر شده باشد
آراء به تناسب اسهام معتبر خواهد بود.
ماده 372  در اجتماعات مجمع عمومي آه مربوط به تبديل موضوع معامله و يا نوع شرآت
باشد حضور سهم دارانيكه اقلا از سه ربع سرمايه شرآت نمايندگي آنند شرط است براي
اعتبار تصويباتيكه در اين اجتماعات اتخاذ ميشود اتفاق دو ثلث آرائيكه اصالتا و يا وآالتا داده
شود ضروري است. اگر در اجتماع اول حضور نمايندگي سه ربع سرمايه ممكه نشود هيئت
مديره ميتواند بار دوم مجمع عمومي را دعوت آند اين دعوت مجمع به فاصله پانزده روز
به جرايد اعلان ميشود و درين مرتبه حضور تعداد ارباب سهاميكه نصف سرمايه را
نمايندگي آنند آافيست. در اعلانات و دعوتنامه هائيكه براي دعوت به اجتماع بمالكين سهام با
اسم تحرير ميگردد رويداد مذاآرات و تاريع انعقاد و نتيجه مذاآرات سابقه هم درج ميشود.
اگر نصاب مذاآره در اجتماع دوم هم آافي نگردد اجتماع سوم در داخل مدت اجتماع دوم
بانعقاد دعوت ميشود.
براي اين اجتماع حضور و نمايندگي از ثلث سرمايه شرآت آافي است ولي براغي اعتبار
تصويبات شرط است آه دو ثلث آرائيكه اصالتا يا وآالتا حاضر شده اند راي داده باشند.
ماده 373  تصويبي آه از طرف مجمع عمومي راجع به تعديل مواد اساسنامه شرآت بعمل مي
آيد قبل از ثبت و اعلان به محكمه تجارتي محلي آه مرآز شرآت باشد معتبر نيست.
ماده 374  در صورتيكه مجمع عمومي براي تعديل مواد اساسنامه دعوت باجماع ميشود بايد
متن تعديل هم بموجب ماده ( 356 ) بعلاقه مندان اعلان شود.
ماده 375  تاوقتيكه سرمايه ابتدائي شرآت تاديه نشده مجمع عمومي نميتواند به صدور سهام
جديد و تزئيد سرمايه تصميم بگيرد.
ماده 376  در صورتكيه مجمع عمومي درباره تزئيد سرماية شرآت با صدور سهام جديد
تصميم بگيرد اسناد مربوط پس از تكميل مراسم قانونيه با يك بيان نامه مشترك هيئت مديره و
هيئت نظار بوزارت اقتصاد ملي سپرده شده پس از تصديق مقام وزارت مراتب به محكمه
تجارتي ثبت و اعلان ميشود.
ماده 377  در صورتيكه بدل سهام جديد جنس باشد بموجب مقرراتيكه درين باره در ابتداي
تاسيس شرآت پيش بيني شده اجرا ميشود.
ماده 378  اگر تزئيد سرمايه مطابق احكام قانون بعمل نيامده باشد بي اثر بوده و هيئت مديره
ونظار در مقابل شرآت و اشخاص ثالث از اين حيث جمعا مسئول شمرده ميشوند.
ماده 379  اگر در تصويب مجمع عمومي راجع به تزئيد سرمايه ممانعتي موجود نباشد هر
يكي از سهمداران ميتوانند از سهام جديد به تناسب سهمي آه در سرمايه شرآت دارند باخذ
سهام به پردازند. هيئت مديره سهام صادره را آه بسهمداران داده ميشود اعلان ميكند و در
اعلان راجع به قبول و ياد سهمداران يك مدتيكه آم از چهار هفته نباشد تعيين ميشود.
ماده 380  تصويبي آه از طرف مجمع عمومي راجع به تنقيص سرمايه بعمل مي آيد بايد
ترتيب و طرز اجراي تنقيص را هم در برداشته باشد.
ماده 381  بعد از اعلان و ثبت تصويب مجمع عمومي راجع به تنقيص سرمايه
دائنين بذريعه سه مرتبه اعلان در جرايد دعوت ميشوند علاوتا به داينيني آه نزد
شرآت معلوم است دعوت نامه هاي عليحده هم فرستاده ميشود.
قبل از ختم تاريخ اعلان اخير دائنينكه طلبات ايشان ثابت شود در صورت درخواست قروض
ايشان پرداخته ميشود براي تصفيه معاملات به سهمداران تاديه بعمل نمي ايد.
ماده 382  در تنقيص سرمايه اگر تنزيل سهام بطور مبادله يا تابپه نمودن و يا صورت
ديگري مناسب ديده شده باشد اين ترتيب اعلان ميشود سهامي را آه با وجود اطلاع آورده
نشده باشد ممكن است ابطال نمود ولي در اعلانيكه در مورد اعاده سهام بشرآت بعمل مي آيد
بايد صريحا راجع بابطال اخطار داده شود.
ماده 383  بعد از آنكه معاملات راجع به تنقيص سرمايه انجام يافت آيفيت از طرف هيئت
مديره بدايره ثبت تجارت ثبت و اعلان ميگردد.
حصه پنجم
اسناد سهم
ماده 384  سندات سهم باسم و يا بي اسم ميباشد.
ماده 385  قبل از ثبت شرآت سندات سهم و يا اسناد موقتي آه عوض اسناد اسهام ميباشند
نبايد صادر شود.
ماده 386  در صورتيكه خلاف آن در اساسنامه شرآت مقرر نشده باشد لازم است آه سندات
سهم با اسم باشد.
ماده 387  اگر در اساسنامه شرآت شرطي راجع به تبديل نيافتن سهام با اسم به سهام بي اسم
و يا بالعكس درج گرديده باشد معتبر است.
ماده 388  براي تبديل سهام با اسم به اسهام بي اسم شرط است آه تمام قيمت آن پرداخته
نشده باشد و اگر قيمت سهام يا اسم از قيمت محرزه آن زياد باشد مبلغ زايد بايد اخذ شود.
مده 389  سندات سهميكه قيمت آن تماما پرداخته نشده باشد و اسناد موقتيكه قبل ازسندات
سهم بسهم داران براي معلوم ساختن حق اشتراك ايشان داده ميشود بايد آه با اسم باشد.
ماده 390 ، هر سند سهم در مقابل شرآت غير قابل تقسيم است اگر ملكيت سند سهم متعلق بچند
نفر باشد ميتوانند حقوق خود شانرا در مقابل شرآت تنها بواسطه تعيين وآيل تثبيت آنند.
391  سندات سهم بايد داراي امضاي شخصي باشد آه بنام شرآت صلاحيت امضا را دارد
در سند سهم عنوان شرآت ، تاريخ اعلان تاسيس و تعداد سندات سهم با مقدار سرمايه شرآت
و قيمت هاي سهام شود  امضاء بشكل تاپه يا مهر هم مجاز است.
ماده 392  هر سند سهم بايد اقلا (صد) افغاني قيمت داشته باشد سند صدور سند سهم آمتر از
يكصد افغاني مجاز نيست مگر بشرطيكه در اساسنامه طور ديگري مقرر شده باشد.
ماده 393  در سندات سهم با نام بايد اسم  پيشه و مسكن مالك نوشته شده و از طرف
شرآت در دفتر مخصوص قيد شود.
ماده 394  اگر بر خلاف آن در اساسنامه شرآت پيش بيني نشدهب اشد سندات سهم با نام را
ميتوان بدون موافقت شرآت بديگري انتقال داد.
ماده 395  سند سهم با نام را ميتوان با ظهر نويسي و يا با سند تحريري جداگانه بديگري
انتقال داد و براي اعتبار اين انتقال بمقابل شرآت و اشخاص ثالث لازم است آه از طرف
شرآت بدفتر مخصوص قيد شود و قيد در اثر نشان دادن سند سهم و با سند انتقال از طرف
گيرنده سهم عملي ميشود.
ماده 396  تصاحب و انتقال سندات سهم بي نام در مقابل شرآت و اشخاص ثالث تنها به
تصرف معتبر شناخته مي شود.
ماده 397  سهمداريكه قيمت يك سند سهم را تاديه نميكند از روزيكه لازم الادا ميباشد به
پرداخت تكت پولي قانوني آن خساره آه ازين حيث بشرآت وارد شده باشد مجبور است مقرره
ايكه راجع به تاديه يك مبلغ معين بنام جبران خساره از رهگذر معطلي پرداخت قيمت سندات
سهم در اساسنامه شرآت مندرج باشد معتبر است .
ماده 398  در صورتيكه يك سهمدار قيمت سهم خود را تماما و يا قسما در وقت معين آن
نپرداخته باشد اگر در اساسنامه شرآت مقرراتي وجود نداشته باشد هيئت مديره ميتواند بقرار
آتي اقدام نمايد.
سهمدارانيكه در پرداخت قيمت اسناد سهم تاخير آنند براي ايشان در روزنامه ها دو اخطار
در ظرف يكماه داده ميشود هر اخطار بفاصله 15 روز آه در هر مرتبه سه روز متواليا
نشر شد بعمل مي آيد.
اگر از تاريخ اعلان اخير در ظرف يكماه قيمت پرداخته نشود به سهمدار مذآور دو اخطار
ديگر به فاصله هاي ده روز ابلاغ مي شود آه در صورت عدم پرداخت تمام حقوق اشتراك
خود را از دست خواهد داد.
سهمدارانيكه در وقت معينه پول را نپردازند اگر در اساسنامه بر خلاف آن مقرر نشده باشد
حق اشتراك را ضايع ميكنند اين آيفيت هم بصورت جداگانه اعلان ميشود.
بعد از اجراي اين ترتيب شرآت اسهام مربوطه را بقيمت بورس و يا بطور مزايده بفروش
رسانده اسناد سابق را باطل و عوض آن اسناد جديد اعطا مي نمايد. در اين اسناد مبالغ تاديه
شده و اقساط باقيمانده درج ميگردد اگر مبلغ تحصيل شده از درك فروش اسناد سهميكه بموجب
اين ماده فروخته ميشود از مبلغ معين سند مذآور آم باشد فرق آن از مالك اول سند گرفته مي
شود.
ماده 399  در حال فروش يك سند سهم با نام آه قيمت آن تماما پرداخته نشده باشد
مالك اول و آسانيكه بعدا سند را خريده اند از مبلغ باقي سند مذآور در مقابل شرآت
جمعا مسئول ميباشند.
مسئوليت انتقال دهندگان از تاريخ درج انتقال در دفتر شرآت بعد از سه سال ساقط ميشود قبل
از پرداخت بقيه مبلغ سند سهم انتقال دهنده حق دارد بيكي از انتقال دهندگان بعد از خود و يا
آخرين دارنده سند براي مبلغي آه تاديه نموده است رجوع آند.
ماده 400  قبل از تشكيل قطعي شرآت سهامي انتقال سندات سهم بديگري جائز نيست.
ماده 401  انتقال سندات سهمي آه مقابل جنس داده شده باشد بعد از مرور دو سال از تشكيل
شرآت ممكن است.
ماده 402  اگر يك سند سهم و سند موقتي طوري پوسيده و خراب شده باشد آه استعمال آن غير
ممكن ولي مندرجات اصلي و علامه فارقه آن بلا تردد قابل فهم باشد صاحب آن حقدارد با
پرداخت مصارف از شرآت سند سهم وسند موقت جديد طلب نمايد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

شرکت خدمات حقوقی ومشوره دهی دادگستر